آشفتگی ذهنی ترامپ در برابر ایران قدرتمند
به گزارش مشرق، حنیف غفاری، فعال رسانه در مطلبی در تلگرام نوشت:
رهبر معظم و حکیم انقلاب اسلامی اخیرأ به نکات ارزندهای در خصوص رویکرد دشمنان در مذاکرات هستهای با ایران اشاره و تأکید فرمودند: "مذاکرات با آمریکا نه تنها سودی ندارد، بلکه در شرایط فعلی ضررهایی هم برای کشور دارد. طرف آمریکایی پایش را در یک کفش کرده و میگوید ایران نباید غنیسازی داشته باشد، این یعنی دستاوردهای بزرگ کشور را دود کنیم و از بین ببریم؛ ملت غیرتمند ایران در دهان گویندۀ این حرف میزند.
" در خصوص فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی (که نقشه راه سیاست خارجی کشور محسوب میشود) نکاتی وجود دارد که لازم است مدنظر قرار گیرد: خط بطلانی بر گمانهزنیهای نادرست این جملات قاطعانه و صریح، خط بطلانی بر انگارهها و گمانه زنیهای نادرست و کودکانه در خصوص "لزوم مدارا با دشمن" کشید. باید توجه داشت که از تک تک کلمات و جملات رهبر معظم انقلاب میتوان به یک استراتژی و گزاره غالب در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی رسید و آن "اصل نفی سبیل" است. در شرایطی که دشمنان در میان مذاکرات قبلی دست به بمباران ایران زده و اماکن هستهای کشورمان را هدف خود قرار دادهاند، اساساً سخن گفتن از مذاکره دوباره با آنها چیزی جز عقبگرد و خطای محض نیست.
نکته مهمتر اینکه دشمنان وقیحانه از "غنی سازی صفر درصدی" و "تهدید توان موشکی ایران" سخن میگویند. این خطوط قرمز پای هیچ میز مذاکرهای قابل عدول و حتی بحث نیست. ایران اسلامی به صورت کامل حد و مرز گفتار و رفتار دشمن را (اگر واقعاً قصد توافق داشته باشد) مشخص نموده و هرگز از این چارچوب عبور نخواهد کرد. صورت مسئله این است که اکنون اوضاع با سال ۲۰۱۵ (زمان انعقاد برجام) متفاوت است، زیرا طرف عهد شکن غربی دو بار دچار خبط راهبردی و محاسباتی شده است: آمریکا یک بار رسماً از توافق هستهای خارج شده و تعهدات خود را زیر پا گذاشته است.
یک بار نیز مقامات کاخ سفید در حین مذاکرات غیرمستقیم مسقط به رژیم منحوس و مفلوک صهیونی در خصوص حمله به خاک مقدس و پاک کشورمان چراغ سبز نشان دادند. کار به اینجا نیز ختم نشد! طرف آمریکایی با بمباران نطنز و فردو خطای جبران ناپذیر و راهبردی خود را تکمیل کرد. در چنین شرایطی بهتر است ترامپ و مقامات کاخ سفید حد راهبرد، رفتار و گفتار خود را در قبال کشور عزیزمان حفظ کنند. زیرا در غیر این صورت خسارات و هزینههایی متوجه واشنگتن میشود که حتی محاسبه آنها از عهده رئیس جمهور متوهم این کشور خارج خواهد بود.
استیصال مطلق ترامپ در برابر ایران قدرتمند استیصال و سردرگمی مقامات آمریکایی و در رأس آنها دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور در مواجهه با قدرت، منطق و جایگاه والای نظام و ملت ایران بیش از هر زمان دیگری ملموس است. دونالد ترامپ از بدو حضور خود در رأس معادلات سیاسی واشنگتن، استفاده از اهرمهای نخ نمایی مانند «باز تعریف استراتژی فشار حداکثری» و «اقدام نظامی علیه ایران» را در دستور کار قرار داد تا به قول خود، شمشیر را برای جمهوری اسلامی ایران از رو ببندد!
با این حال مواضع صریح و قاطعانه رهبر معظم انقلاب اسلامی در نفی مذاکره با آمریکا، نقشه راه وقیحانه دشمن قسم خورده ملت ایران را هدف قرار داد و آن را منهدم ساخت. تناقض گوییهای ترامپ و استناد همزمان وی به کلید واژگانی مانند مذاکره مستقیم، مذاکره غیرمستقیم، حمله نظامی و… برگرفته از آشفتگی ذهنی و راهبردی حاکم بر کاخ سفید و دستگاه سیاست خارجی آمریکاست. این آشفتگی ذهنی تا زمانی که بر کاخ سفید حاکم است، اساساً واشنگتن روی میز مذاکره را نخواهد دید.
اعتراف به خطاهای گذشته و جبران آنها، به رسمیت شناختن حقوق ذاتی و حقه هستهای ایران از جمله حق غنیسازی اورانیوم در داخل خاک کشورمان و انهدام خودخواسته استراتژی "مهار حداکثری ایران" از جمله پیش شرطهایی هستند که اگر طرف مقابل به آنها پایبند باشد (که بسیار بعید خواهد بود) ایران میتواند گزینههای بعدی را مورد بررسی قرار داده و بر اساس منافع ملی خود تصمیم نهایی را اتخاذ کند. نقطه عطفی در تعیین مسیر کنونی
سخنان اخیر مقام معظم رهبری در خصوص رویکرد خصمانه آمریکا در قبال مذاکرات هستهای، نقطه عطفی در ترسیم چشمانداز استراتژیک روابط ایران و آمریکا محسوب میشود. این مواضع قاطع، هرگونه تصور واهی مبنی بر “مدارا با دشمن” را رد کرده و بر “اصل نفی سبیل” در سیاست خارجی جمهوری اسلامی تأکید میورزد. با توجه به تجربیات تلخ گذشته، از جمله حملات به تأسیسات هستهای ایران در جریان مذاکرات، هرگونه گفتوگو با طرف آمریکایی در شرایط کنونی، جز عقبگرد و خطایی راهبردی تلقی نخواهد شد.
همان گونه که اشاره شد، ایالات متحده، تحت هدایت دونالد ترامپ، رویکردی مبتنی بر “مهار حداکثری” و “خلع سلاح همهجانبه تهران” را در دستور کار قرار داده است. ارائه سند راهبردی سیاست خارجی آمریکا برای سال ۲۰۲۵ که فراتر از مسئله هستهای، به پروندههای موشکی، منطقهای و حقوق بشر نیز میپردازد، مؤید این مدعاست. این “توافق جامع” پیشنهادی، در واقع تلاشی برای تبدیل “فشار حداکثری” به “مهار حداکثری” ایران است.
پیشفرض چنین استراتژی خطرناکی، پذیرش مذاکرات و توافق جامع از سوی ایران بوده است؛ امری که با مواضع صریح رهبری، اصلیترین پیششرط شکلگیری آن هدف قرار گرفته است. اکنون در سال ۲۰۱۵ قرار نداریم! قاعدتاً آمریکا و تروئیکای اروپایی باید متوجه تفاوتهای زمان کنونی و سال ۲۰۱۵ میلادی (زمان انعقاد توافق برجام) باشند. تفاوت فاحش اوضاع کنونی با سال ۲۰۱۵ و دوران برجام، در بد عهدیهای مکرر طرف غربی نهفته است. خروج یکجانبه آمریکا از توافق هستهای، اعطای چراغ سبز به رژیم صهیونی برای حمله به ایران، و بمباران تأسیسات نطنز و فردو، تنها بخشی از خطاهای راهبردی و جبرانناپذیر واشنگتن محسوب میشود.
این اقدامات، محاسبات اشتباهی را از سوی آمریکا نشان میدهد که در صورت تکرار، هزینههای سنگین و غیرقابل جبرانی را متوجه این کشور خواهد کرد. در مقابل این رویکرد خصمانه، مواضع قاطع رهبر معظم انقلاب، معادلات را به نفع ایران تغییر داده است. سخنان ایشان مبنی بر مقابله به مثل در صورت هرگونه تهدید از سوی آمریکا، واشنگتن را در یک بنبست راهبردی-تاکتیکی قرار داده و قدرت “تغییر بازی” را از آن سلب کرده است. استیصال و سردرگمی مقامات آمریکایی، از جمله دونالد ترامپ، در مواجهه با اقتدار ایران، بیش از هر زمان دیگری آشکار است. تناقضگوییها و استناد همزمان به کلیدواژگانی، چون مذاکره مستقیم، غیرمستقیم و حمله نظامی، ناشی از آشفتگی ذهنی و راهبردی حاکم بر کاخ سفید است.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.