اولین جرقههای ذهن شهید سنوار در دوران نوجوانیاش شکل گرفت

مترجم کتاب صبح شبات گفت: اولین جرقههایی که در ذهن یحیی سنوار شکل گرفت و به آتشی عالمسوز و خائنسوز در هفتم اکتبر تبدیل شد، به دوران نوجوانی او مربوط میشود.
به گزارش مشرق، رویداد معمار طوفان عصر امروز یکشنبه ۲۷ مهر با حضور شهریار شفیعی مترجم کتاب صبح شبات، علیرضا سمیعی پژوهشگر و منتقد ادبی، علیرضا شفاه عضو شورای مؤسسه علم و سیاست اشراق و جمعی از دانشجویان و فعالان حوزه در خانه اندیشهورزان برگزار شد.
شهریار شفیعی مترجم کتاب صبح شبات گفت: در ذهن مجسم کنید در عمیقترین تونلهای غزه، جایی که تاریکی با اندک روشنایی از دود و نور خورشید در هم تنیده، مردی نامرئی زیر صدای خشمگین پهپادها قدم برمیدارد. مردی که میان مرزها حرکت میکند؛ مرزهایی که یک سو او را قهرمانی ساختگی در نظر برخی افراد میبینند و در سوی دیگر اسطورهای بیهمتا. مرز میان خیانت و فداکاری، سرنوشت متفاوتی را به او میبخشند. شاید شایعاتی که در زمان حیات شهید سنوار وجود داشته، شما هم شنیده باشید؛ حرفهایی درباره جاسوسی او برای اسرائیل یا موارد مشابه دیگر.
وی ادامه داد: از دید حاکمیت اسرائیل، او هیولایی بود که باید نابود میشد، یک تروریست تمام عیار که ریشههایش تهدیدی جدی به شمار میرفت. اما از نگاه مردم خودش، موجودی پیچیده، مغزی متفکر و شخصیتی رازآلود بود که با کمترین کلام، فرمان خود را اعمال میکرد. این تصویر به شکل ناخودآگاه در میان همه جا افتاده است؛ در ذهن غزیها بهعنوان یک رهبر و در میان دستگاه حاکمه اسرائیل بهعنوان خطری مهارناشدنی.
غزه جایی است که سیاست جزئی از ذات زندگی محسوب میشود
این مترجم کتاب گفت: غزه جایی است که سیاست جزئی از ذات زندگی محسوب میشود. کودکان از بدو تولد در فضایی سیاسی چشم به جهان میگشایند، چرا که مقاومت بخشی از وجودشان است. تحصیل، زندگی روزمره و حتی بازیهای کودکی در این فضا رنگوبوی سیاست دارند. هر فردی در غزه دلیلی برای مقاومت پیدا میکند؛ برای برخی آوارگی از سرزمین مادریشان دلیل است، برای دیگران ویرانی خانههایشان. اما برای سنوار، این دلایل فراتر از حد تصور بوده است.
وی افزود: آنچه او از کودکی تجربه کرد، تصویر سیمخاردارها، حکومت نظامی و سربازهای اسرائیلی بود که عمیقاً در ذهنش حک شد. هر ایست بازرسی برای او یادآور تحقیر بود، هر بازداشت موقت یا طولانیمدت خانوادهها زخمی تازه بر وجدان اجتماعیاش برجای میگذاشت و دلایل مقاومت برای او لحظه به لحظه بیشتر میشد.
شفیعی گفت: اولین جرقههایی که در ذهن یحیی سنوار شکل گرفت و به آتشی عالمسوز و خائنسوز در هفتم اکتبر تبدیل شد، به دوران نوجوانی او مربوط میشود. او که روزهای کودکی خود را در پنج سالگی با تجربه جنگ ژوئن ۱۹۶۷ و قیام بزرگ اعراب علیه اسرائیل پشتسر گذاشت، در اوایل نوجوانی نقطه عطف مهمی را تجربه کرد که ریشه در ارتباطش با مسجد داشت.
وی یادآور شد: یحیی عموماً برای نماز، بهخصوص نماز عصر، به مسجد میرفت و این مکان برای او به پایگاهی جهت آشنایی با آموزههای دینی و سیاسی تبدیل شد. در همان زمان، شیخ احمد یاسین، بهعنوان یک رهبر نوظهور اسلامگرا در غزه مطرح شده بود و دیدگاههای او در سراسر نوار غزه گسترش مییافت. یحیی نیز از این آموزهها تأثیر پذیرفت و مفاهیم جدیدی را یاد گرفت. در همین محیط مسجد بود که یحیی سنوار با اندیشههای متفکرانی چون سید قطب و حسن البنا آشنا شد. این تفکرات نقش کلیدی در شکلگیری ذهنیت استراتژیک او ایفا کردند و پایههای مسیر آیندهاش را بنا کرد.
شفیعی گفت: اولین بازداشت یحیی در ۱۹ سالگی، یعنی سال ۱۹۸۲ اتفاق افتاد. پیش از این، بر اساس آموزههایی که از مسجد آموخته بود، او به عنوان یک نوجوان اسلامگرا شناخته میشد. یحیی در آن زمان به جریانات مختلف مخالفان میپیوست، سازماندهی میکرد، در محافل دانشجویی حضور داشت و سخنرانی میکرد. بیشک یکی از مؤثرترین عوامل در شکلگیری شخصیت و ذهنیت یحیی، تسلط او بر ادبیات عرب بود. این موضوع که تأثیر عمیقی بر او داشت، همراه با آموزههای اخوان المسلمین، نقش محوری در بنیانگذاری شخصیت فکری و ایدئولوژیک او ایفا کرد. یحیی در آن دوران، در آستانهی ورود به جوانی قرار داشت و اتهاماتی که به او نسبت داده شد شامل فعالیتهای خرابکارانه، تحریک به خشونت، و عضویت در سازمانهای ممنوعه بود.
وی افزود: یحیی در زندان با وجود جوانیاش بسیار سریع بین همسلولیهای خود برجسته میشود. ویژگی برجسته او، توانایی گوش دادن به دیگران بود که باعث شد توجه ویژهای به او جلب شود. مقامات اسرائیلی و دستگاه اطلاعاتی این کشور نیز به تدریج متوجه نقش مهم یحیی در زندان شدند و به تواناییهای بارز او پی بردند. پس از گذراندن یک دوره طولانی بازداشت، که نه چندان طاقتفرسا اما قابل توجه بود، یحیی آزاد شد. اکنون، او علاوه بر افتخار داشتن عنوان یک زندانی مبارز، توانسته از یک شاگرد مقاومت به یک چهره سیاسی تاثیرگذار تبدیل شود.
سنوار تحت تأثیر غیرمستقیم آموزههای شیخ احمد یاسین بود
این مترجم کتاب یادآور شد: در این مقطع از زندگی، یحیی هنوز ملاقات مستقیمی با شیخ احمد یاسین نداشته است اما همچنان تحت تأثیر غیرمستقیم آموزههای او و در چارچوب فکری اخوانالمسلمین قرار دارد. دستگاه اطلاعاتی اسرائیل به زعم خود فکر میکند که روانشناسی ترس را به خوبی میشناسد و با این بازداشتهای پیشگیرانه تلاش دارد رهبران بالقوه را خنثی کند. با این حال تصور میکنند که این بازداشتها اثر بازدارندگی خواهد داشت، اما زندان تأثیر عمیقتری بر یحیی داشته و او را در باور به مقدس بودن مأموریت خود مصممتر کرده است.
وی افزود: چند ماه پس از دستگیری، فعالیتهایش را از سر میگیرد اما این بار با رویکردی محتاطانهتر و استراتژیکتر. دومین بازداشت او در سال ۱۹۸۵ رخ میدهد و حالا یحیی سنوار از یک مبارز تازهکار به یک انقلابی متعهد تبدیل شده است. او تحت تعلیم مستقیم یکی از شخصیتهای بانفوذ غزه، یعنی شیخ احمد یاسین، قرار میگیرد. یاسین و سنوار زندان را به مکانی آموزشی تبدیل میکنند. سلول شیخ یاسین به کلاس درسی بدل شده و محیط زندان به یک مرکز فرماندهی و پایگاه استراتژیک تبدیل میشود.
شفیعی گفت: اصلیترین پیام نظریه شیخ احمد یاسین را میتوان در این دو جمله خلاصه کرد؛ مقاومت باید بر پایه شریعت الهی باشد، یعنی ادغام اسلام با مبارزه فلسطینی. فلسفه وجودی حماس به همین مفهوم وابسته است و تفاوت اساسی این جنبش با دیگر حرکتهای فلسطینی که اغلب دارای رویکردهای سوسیالیستی و عربی هستند، در همین موضوع نهفته است. ریشهگیری مقاومت از شریعت الهی، نقطه تمایزی است که باعث شده حماس به شکل منحصر به فردی عمل کند.
وی ادامه داد: همراهی شیخ یاسین در واقع پایگاه اصلی حماس را تقویت کرده و به نتایج مهمی در مسیر مبارزه دست یافته است. شیخ احمد یاسین و حماس دلیل شکست جنبشهای پیشین فلسطین را در دو نکته اصلی خلاصه کردهاند: نفوذ خارجی و خیانت داخلی. این تحلیل باعث شد که ایده ایجاد واحد مخفی داخلی به منظور مقابله با تهدیدات، شکل بگیرد. مهمترین دستاورد این حوزه، تأسیس واحد امنیت داخلی حماس با نام «المجد» بود، که به معنای شکوه است. این واحد تحت فرماندهی یحیی سنوار مأموریت داشت افراد همکار با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل را شناسایی و خنثی کند، کسانی که اطلاعات حساس نظیر انبارهای سلاح یا مکان عملیاتها را در اختیار دشمن قرار میدادند. ایجاد این واحد ضربه بزرگی به فعالیتهای جاسوسی اسرائیل وارد کرد و نقش کلیدی در حفظ بقای حماس ایفا نمود. فعالیتهای واحد المجد تا به امروز ادامه دارد و تأثیرات آن همچنان در مقاومت فلسطین محسوس است.
سنوار در سال ۱۹۹۸ طولانیترین دوره زندانی شدنش را تجربه کرد
این مترجم گفت: یک جاسوس سرشناس با اسم مستعار «بلک برد» یا همان پرنده سیاه، به دلیل نقش پراهمیتی که در شناسایی و نابودی شبکه جاسوسانی که عامل ترور چندین فرمانده ارشد مقاومت بودند، شناخته میشود. این مأموریت در اوایل تشکیل این واحد به کمک همراهان او به انجام رسید. به نظر نمیرسد در همه مقاومت، بهویژه حماس، شخصی به هوش و ذکاوت یحیی سنوار وجود داشته باشد. این گفتهها نه مبالغه است و نه صرفاً ادبیات، بلکه تأییدیههایی از اعترافات مختلف دشمنان فلسطین است که در زمانهای متفاوت به مهارت او اذعان کردهاند. حتی وقتی که او ۲۲ سال را در زندان سپری میکرد، توانست نفوذ عجیبی ایجاد کند. به طوری که یکی از زندانبانها اذعان داشت که گویا سنوار خود رئیس زندان بوده، چراکه با همه ارتباط برقرار کرده بود. البته او برخلاف سیاست رسمی و دیپلماسی سنتی، تعهد چندانی به اصول دیپلماتیک نداشت، اما همچنان شخصیتی برجسته و تأثیرگذار باقی مانده است.
وی افزود: یحیی سنوار که در سال ۱۹۸۸ دستگیر شد، یکی از طولانیترین دورههای زندانی شدن خود را تجربه کرد. این دوره که همزمان با انتفاضه اول در خارج از غزه و شرایط ملتهب آن بود از اهمیت ویژهای برخوردار است. در آن زمان حماس، با برخورداری از حمایت گسترده مردمی، فعالیتهای خود را پایهگذاری کرد. مسجدها بهعنوان پایگاههای اصلی حماس و محل رهبری اعتراضات و تظاهرات مردمی نقش کلیدی داشتند.
شفیعی گفت: تفاوت اصلی این جنبش با دیگر گروههای مقاومت فلسطینی مانند فتح و جهاد اسلامی در همین نوع سازماندهی بود. بازداشت طولانی سنوار در واقع نقطه عطفی در زندگی او محسوب میشود، جایی که به پالایش شخصیتی و خودسازی پرداخت. در دوران زندان، سنوار مرجعیت سیاسی و اخلاقی میان زندانیها پیدا کرد. حتی زندانیهای جناحهای مخالف نیز به او رجوع میکردند، زیرا او با همه تعامل انسانی داشت و از خشونت پرهیز میکرد. این ویژگیها جایگاه ویژهای برای او در میان زندانیها ایجاد کرد.
وی افزود: از دیگر نکات قابل توجه درباره او، تسلط کامل بر زبان عبری بود. در دوران زندان، سنوار به مطالعه روزنامههای اسرائیلی و بررسی سرگذشت ژنرالها و مقامات بلندپایه این کشور پرداخت. او شکستهای اسرائیل در جنگ با لبنان و دیگر نقاط بهویژه غزه را تجزیه و تحلیل کرد. خودش اذعان داشت که اگر قرار باشد یک مقاله در روزنامه اسرائیلی بنویسد، قادر است بهتر و دقیقتر از تحلیلگران و سیاستمداران اسرائیلی این کار را انجام دهد. او به نوعی دایرةالمعارفی زنده از مسائل سیاسی و نظامی اسرائیل تبدیل شده بود.
سنوار در طول بیست و دو سال زندانی بودن، تجربیاتی ارزشمند به دست آورد
این مترجم کتاب گفت: یحیی سنوار در طول بیست و دو سال زندانی بودن، تجربیاتی ارزشمند به دست آورد که بازتاب آن را میتوان در رویدادهای هفت اکتبر مشاهده کرد. یکی از ویژگیهای برجسته او در این دوران توانایی وفق دادن خود با شرایط سخت زندان بود. زندانهای صحرایی، که محیطی طاقتفرسا و همراه با شکنجههای شدید هستند، فرصتهایی را برای رشد شخصیتی و برنامهریزی فراهم کردند. او توانست با بهرهگیری از این شرایط خود را تطبیق دهد و فعالیتهای روزانه منظمی را بهوجود آورد.
وی افزود: هر روز پس از نماز صبح، دعای خود را میخواند و قرآن را حفظ میکرد؛ این کارها نقش مهمی در شکلگیری شخصیت او داشتند و جلوهای معنوی و سیاسی به وی بخشیدند. در ساعات بعد از ظهر تمرینات بدنی و ورزشی انجام میداد که باعث تقویت استقامت بدنی او میشد. شبها نیز وقت خود را به مباحثه و گفتگو با سایر زندانیان اختصاص میداد. تمامی این فعالیتها نقاط عطفی بودند که تواناییها و شخصیت یحیی سنوار را تقویت کردند و از او فردی الهامبخش شکیل ساختند.
شفیعی گفت: یکی از مهمترین نکاتی که یحیی سنوار به آن باور پیدا کرد و بهطور مستمر در خود و دیگر زندانیان و همچنین در میان حامیان حرکت مقاومت اسلامی پرورش داد، اهمیت آموزش بود؛ آموزشی همراه با ایمان عمیق. او جملهای دارد که تأثیر زیادی بر من گذاشته است. این جمله هنگام صحبت با اعضای گردانهای عزالدین قسام، شاخه نظامی حماس، بیان شده است. اگر گلوله بدون ایمان باشد، چیزی جز یک تکه فلز نیست به نظر من، این نوع جهانبینی، نتیجه بیستوچند سال تفکر و مبارزهای مداوم اوست.
وی افزود: یکی دیگر از اقدامات بسیار مهم سنوار که از میانه دهه ۱۹۹۰ و در زندان آغاز شد، طرحریزی یک برنامه بلندمدت بود. او به این نتیجه رسیده بود که اگر اسرائیل حاضر به مذاکره بر سر حاکمیت سیاسی خود نیست، ممکن است برای حفظ جان سربازانش آماده مذاکره باشد. به همین دلیل، ایده گروگانگیری را مطرح کرد و در همان اواسط دهه ۹۰ کار بر روی آن آغاز شد. این طرح طی چندین سال با جمعآوری اطلاعات و آمادهسازی عملیاتی ادامه یافت. سرانجام در اواخر همان دهه، عملیاتی برای گروگانگیری انجام شد.
این مترجم کتاب گفت: اگرچه این تلاش آن زمان به نتیجه نرسید، اما پایهای شد برای عملیات دیگری که در ژوئن ۲۰۰۶ اتفاق افتاد و منجر به اسارت سرباز اسرائیلی، گیلعاد شالیت، شد. این عملیات نقطه عطفی بود که در نهایت راه را برای آزادی یحیی سنوار در ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱ هموار کرد.
تبادلی که طی آن سنوار آزاد شد، یکی از تاریخیترین تبادلات در عرصه جنگها بود
وی افزود: تبادلی که طی آن سنوار آزاد شد، تاکنون یکی از تاریخیترین تبادلات در عرصه جنگهای متعارف و نامتعارف به شمار میرود؛ چراکه آزادی او به ازای آزاد کردن ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی صورت گرفت. این رویداد یحیی سنوار را به عنوان یکی از چهرههای شاخص ملی به غزه بازگرداند.
شفیعی گفت: آقای ایلان پاپه، مورخ برجسته و مطرح اسرائیلی، که هماکنون در دانشگاه اکسل لندن مشغول تدریس است و سالها در بریتانیا ساکن بوده، نظریات جالب و متفاوتی درباره تاریخ و تحولات اسرائیل و فلسطین ارائه کرده است. وی در جدیدترین کتابش که در ۲۳ سپتامبر
منتشر شد با عنوان «اسرائیل بر لبه پرتگاه»، معتقد است که از زمان روی کار آمدن حزب راستگرای صهیونیستی در سال ۲۰۲۲، اسرائیل وارد مسیر فروپاشی شده است و اعتقاد دارد که این فروپاشی حتی به دست نظامیان همین کشور رخ خواهد داد.
وی افزود: آیلان پاپه در اثر پیشین خود که من آن را ترجمه کرده و تحت عنوان «صبح شبات» منتشر کردهام، به بررسی مختصر و جامعی از تاریخ جنگ اسرائیل و فلسطین پرداخته است. نام این کتاب اشارهای به عملیات طوفان رسا در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ دارد که تحولی در این مناقشه طولانیمدت به شمار میرود. این کتاب که حدود ۱۶۰ صفحه است، راهنمایی عمیق برای درک تاریخچه و ابعاد این جنگ است.
این مترجم گفت: برخلاف تصور رایج، پاپه ریشه این جنگ را نه در روز نکبت سال ۱۹۴۸، بلکه در پایان قرن نوزدهم و دوره تحت قیمومت عثمانی فلسطین جستجو میکند؛ زمانی که نخستین مهاجرت یهودیان به این سرزمین تاریخی آغاز شد. اتفاقات اخیر از جمله حملات گسترده حماس در حمله هفت اکتبر که منجر به کشته شدن بیش از ۱۲۰۰ اسرائیلی و اسارت بیش از ۲۰۰ نفر شد، به تعبیر آقای پاپه نتیجه دههها خشونت سیستماتیک علیه جوانان فلسطینی و بمبارانهای مداوم بر سر آنهاست. مطالعه آثار ایشان میتواند دیدگاههای تازهای به مخاطبان ایرانی ارائه دهد و پیشفرضهای بسیاری را درباره این مناقشه طولانیمدت تغییر دهد.
سنوار با شجاعتش صهیونیستها را عاسی میکرد
در ادامه علیرضا سمیعی پژوهشگر و منتقد ادبی با اشاره به رمان «خار و میخک» گفت: وقتی خواندن رمان یحیی السنوار را شروع کردم او هنوز مجاهدی بود که با شجاعتش صهیونیستها را عاسی میکرد اما پیش از آنکه خواندن «خار و میخک» تمام شود، شهید شد.
وی ادامه داد: همه جا فیلم آخرین لحظات نبردش دست به دست می چرخید. او تکه چوبی را به طرف پهبادی که فیلمش را می گرفت پرتاب می کرد؛ این لحظه خیره کننده بخشی از یک فیلم سینمایی نبود بلکه کاری بود که هر فلسطین برای دفاع از خودش انجام میدهد پرتاب کردن آخرین چیزی که دم دستش دارد. آن لحظه، لحظه ای بود که در اینجا میتوانیم نامش را «لحظه سنوار» بگذاریم.
این پژوهشگر یادآور شد: لحظه سنوار، نمایش مواجهه دو تمدن بود، تمدنی که در یک سوی آن اراده و مقاومت انسان آزاده به چشم میخورد و در آن سو اراده کسانی سرهمبندی شده در تکنولوژی مسخ شدهاند و با تبدیل کردن خودشان به نیمه حیوان نیمه ماشین با خودشان یعنی با انسانیت بیگانه شده اند.
وی افزود: صهیونیسم نماینده آخرین چهره تمدن مسخ شده و در نتیجه بیگانه شده غربی است این حیوان ماشین کشتار حریصانه بر زمین پرسه میزند تا آخرین رمقهای حیات را به نرمافزار سخت افزار بدل کند.
سمیعی گفت: لحظه سنوار لحظه مواجهه ذخیره مقدس و هنوز باقی مانده آدمی است با آخرین نتایج طاغوت غربی این تاغوت کار را به جای رسانده که آدمی آرزو میکند بتواند از آن به فیلمهای ژانر وحشت پناه ببرد.
وی ادامه داد: یحیی سنوار خود داستانش را نوشته است. او رمان خار و میخک را در بیست و سه سال تحمل زندان در شکنجهگاههای صهیونیستی نوشت سپس زندانیان دستنوشتههایش را با ترفندهایی به بیرون فرستادند و حالا در ایران منتشر میشود.
این منتقد ادبی گفت: اسیر یا بیخانمان تنها و فقط در هنر و جهاد زندگی میکند رمان خار و میخک تاریخی و تا حدودی زندگینامهای است در اینجا چیزی داریم که در کتاب تاریخی نمیتوانستیم به دست آوریم. اول به این خاطر که کتاب تاریخی نسبت به اثر هنری و مثلاً رمان ضعیفتر است.
وی افزود: تاریخ با جزئیات سروکار دارد. میگویند ما نتیجه تاریخ هستیم اما تاریخ با رفتگان رفته است و رد آنها را فقط در کتابها می توان گرفت.
آیا ما در آینده کتابهای تاریخی هستیم؟
این پژوهشگر گفت: آیا ما در آینده کتابهای تاریخی هستیم؟ تاریخ کتاب تاریخی درباره فلسطین نوشته و به خصوص رمانهای تاریخی به سر میبریم این سوال کمابیش ارسطویی امروزه مخدور شده است، زیرا در زمانی زندگی میکنیم که حتی کتابهای تاریخی نیز طوری ساخته میشوند که آینده رمانها هستند؛ چرا که تاریخ وقایع و شخصیتها را انتزاعی میکند چون وقایع و شخصیتها در کتابهای تاریخی به اصناف و آمار بدل میشود حال آنکه در رمان شخصیتها درون پیوندی قرار میگیرند که به آنها ابعاد واقعی انسانی داده میشود.
وی افزود: با این حال این بحث درباره مردم فلسطین تا حد زیادی حال و استثنایی است چه اینکه زمان و مکان از فلسطینی دزدیده شده است. توجه کنید که هنر برای فلسطینی فقط یک ساعت خوب و تا حدی ضروری نیست به همین خاطر آنها زمان و مکان خود را در مورد در اثر هنری میسازند و چنانچه میبینید هنر تنها مجالیست که میتواند زمان و مکانش را در آن جا دهد انگار این موضوع را ویران کرده است؛ زیرا سنوار در زندان حتی بیشتر از هموطنانش از زمان و محروم ماند. جان ناخشنود او در اسارت کمر به ساختن مکان و پرداختن زمان بسته است.
این پژوهشگر گفت: خلاصه زندگی هر فلسطینی را میتوان در فهرستی که به نحو دردناکی جمع و جور است، جا داد؛ تولد در اردوگاه، زیر نظر بودن، دست و پنجه نرم کردن با فقر، تماشای زد و خوردهای پراکنده نیروهای فدایی مقاومت با نیروهای اشغالگر، ناامیدیهای پی در پی از شکست در اردن جنگ داخلی لبنان و سرانجام عادی سازی روابط مصر با دولت اشغالی؛ از این رو در این رمان خبری از کشوقوسهای ساحلی، توصیفات صحنههای میهمانی و ظریفکاری در چهره نگاری نمیبینیم.
وی افزود: در بخشی از کتاب راوی که جوانی به نام احمد است به پسر عمویش میگوید انقلابیها عاشقپیشه و نویسندهاند تا او را مجاب کند تن به ازدواج دهد اما ابراهیم پاسخ میدهد عشق اول هر فلسطینی قدس است.
این منتقد ادبی گفت: ملتی که آواره است همواره در سرزمین های دیگری شکست می خورد و از آن بدتر اینکه شکست دیگران را به نحو عجیبی متحمل میشود. این وضع شاق و وقتی فکرش را می کنید دیوانهکننده است همه اینها یک معنا دارد؛ فلسطینیها باید خودشان کمر همت را ببندند.
برخاستن مردم فلسطین از خاکستر اشغال ساده نیست
وی یادآور شد: ۱۰ فصل اول رمان به همین ترتیب میگذرد اما مشکلات در فصلهای بعدی پیچیدهتر میشود. برخاستن مردم فلسطین از خاکستر اشغال ساده نیست مثلا آنها مجبورند محض خاطر زنده ماندن برای اشغالگران کار کنند و این یعنی در معامله با صهیونیست ها یا به خائنان به خود تبدیل شوند یا از گرسنگی بمیرند. وضع خیانت یا مرگ چیزی نیست که معمولا در زندگی آدمی رخ دهد و اغلب به عنوان یک انتخاب استثنایی نادرست ولی الزامی پیش میآید و چه بسا مرتکبان بدان هیچگاه نتوانند به زندگی عادی خود بازگردانند.
سمیعی گفت: مردم فلسطین در سایه اشغال یا در خارج از وطن به دنیا میآید و به محض اینکه خود را فلسطینی بخوانند در دو گروه تقسیم میشوند که میتوان به اسیران و آوارگان اشاره کرد. آنها فرزندان تصویر حسرت آلودی از وطن هستند که فقط میشود در هنر ترسیم کرد و با جهاد بدان تقرب جست؛ نمیتوان به همین اکتفا کرد که بگوییم خواندن خار و میخک به ما میآموزد یک مبارز چگونه مینویسد بلکه این رمان به خودی خود مبارزه است مبارزهای که در کلمات، نثر، داستان، پیرنگ، شخصیتهایش و خاصه در ایمان خلل ناپذیر مردم جان میگیرد و سرانجام در آگاهی کامل مخاطب به نتیجه میرسد.
وی افزود: در فصلهای پایانی مردم غزه ای که زیر نور همین ایثارها آزاد شدهاند در کارگاههای تراشکاری موشکهای ابتدایی میسازند و سازماندهی نظامی منظمی دست و پا میکنند.
این پژوهشگر گفت: رمان در سپتامبر ۲۰۰۴ در زندانهای «بئر سبع» پایان مییابد در حالی که نویسنده همچنان در زندان است. استقلال کامل غزه در ۲۰۰۷ به دست آمده و از آن زمان تا امروز، درگیریها و تبادل آتش میان اشغالگران و مردم غزه ادامه دارد. اگر میبینید از هفت تا اکتبر همچنان زیر آتش بیسابقه صهیونیستها مقاومت میکند به این خاطر است که سالها مقاومت به آنها آموخته فقط شهادت طلبی همین زندگی دشوار اما آزادی را که دارند ممکن کرده است.