این شدّت و سختی ماندگار چگونه به گشایش می رسد؟

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی مصاف عقل و جهل نوشت:

سالروز شهادت یازدهمین امام همام، حضرت حسن بن علی الزّکی العسکری (علیهما السلام)، زمانی برای تامل درباره حقیقتی بزرگ است: شدت و فرج. گرفتاری و گشایش در زندگی بشریت.

سختگیری حاکمان جور اُموی و عباسی بر ائمه معصومین (ع)، بی شباهت با روزگار جبّاریت فرعون نیست که برای تعبیر نشدن کابوس خویش، تا مرز جنون و کشتن هر نوزاد پسر در بنی اسرائیل پیش رفت.

اما عجیب اینکه بنی اسرائیل پس از نجات معجزه وار، بارها سر به انحراف و طغیان گذاشتند تا اینکه کارشان به قساوت، کشتار مومنان مسیحی، و قتل عام پیامبران الهی رسید و لعنت شدگان بارگاه رحمت الهی نام گرفتند.

امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۳۲ هجری قمری در مدینه متولد شد و در ۸ ربیع‌الاول سال ۲۶۰، در پادگانی نظامی در سامرا، در نهایت شدت و اختناق به شهادت رسید.

شهادت امام در ۲۸ سالگی، شدت اختناق و سرکوب را می رساند. و محدود شدن حیات مبارک یازده امام بعد از پیامبر اکرم (ص) به ۲۵۰ سال، نشان می دهد که حاکمان جور، چقدر عرصه را بر هادیان و منجیان راستین بشریت تنگ کردند.

اگر دوره محدود گشایش در زمان امام محمد باقر و امام جعفر صادق (علیهما السلام) را که دوران گذار از دولت بنی امیه به بنی عباس است، استثنا کنیم، باقی دوران امامت ائمه معصومین (علیهم السلام) بعد از امامت امیر مومنان (ع)، با سرکوب و اختناق شدید همراه بوده است.

این اختناق و سرکوب، دو بار به اوج و نهایت رسید؛ یکی در داستان کربلا، و دیگری سختگیری بر امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) و نگهداری ایشان در پادگانی تحت نظر.

علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: در یکی از روزها که قرار بود امام عسکری به دار الخلافه برود، ما در عسکر به انتظار دیدار وی جمع شدیم؛ در این حال، از طرف آن حضرت توقیعی بدین مضمون به ما رسید:

"ألّا یسلمنّ علیّ أحد و لا یشیر الیّ بیده و لا یؤمئ فإنّکم لا تؤمنون علی أنفسکم. کسی بر من سلام و حتی اشاره هم به طرف من نکند؛ چراا که در امان نیستید".

پس از شهادت امام عسکری (ع)، دوران زعامت مهدی موعود (عج) در همان شرایط خفقان و سرکوب شدید، در غیبت از انظار آغاز شد؛

ابتدا غیبت صغری که از سال ۲۶۰ هجری قمری به مدت ۶۹ سال طول کشید و حضرت، از طریق چهار نائب خاص (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد سمری)، با پیروان در ارتباط بود و شیوه ارتباط از طریق وکلا را جا انداخت؛ و دومی، غیبت کبری که از سال ۳۲۹ آغاز شده و تا امروز ادامه یافته است.

قساوت در روزگار ما، دوباره به اوج رسیده است. و این، دومین طغیان وعده داده شده "یهودیت منحرف"، در کتاب الهی است.

آنها بیش از یکصد هزار نفر (غالبا کودکان و زنان) را در باریکه غزه قتل عام کردند و حالا از نابودی و اخراج دو میلیون نفری مردم این منطقه سخن می گویند. و همزمان، برای دیگر ملت های منطقه خط و نشان می کشند.

در مقابل، بشریت پس از دوارده قرن زیستن در تاریکی جاهلیت، شاهد به میدان آمدن مردمانی است که در دفاع از بشریت و سینه سپر کردن و جانفدا شدن، مرزی نمی شناسند.

اسوه این مردمان رشید، امام عسکری (ع) است که فرمود: "قَبرِی بِسُرَّ مَن رَأی، أمانٌ لِأهلِ الجانِبَینِ . قبر من در سامرا، امان و امنیت برای هر دو طرف (شیعه و سنی) است".

امروز، سیاستمداران رزمنده ای در یمن شیعه زیدی، به دست صهیونیست ها به شهادت می رسند که جان گرامی خود را فدای دفاع از مردم مظلوم (سنی مذهب) غزه کرده اند.

و این سلحشوران غیور یمنی و لبنانی و عراقی و افغانستانی و پاکستانی، به سردارانی مانند شهیدان سلیمانی و همدانی و سلامی و… اقتدا کرده اند که در دفاع از حریم انسانیت، شیعه و سنی و ایرانی و عرب و کرد و ایزدی مذهب نمی شناختند.

امیر مومنان (ع) در حکمت ۳۴۳ نهج البلاغه بشارت داد: "عِنْدَ تَنَاهِی الشِّدَّةِ تَکُونُ الْفَرْجَةُ وَ عِنْدَ تَضَایُقِ حَلَقِ الْبَلَاءِ یَکُونُ الرَّخَاءُ. چون شدّت و سختی به نهایت رسد، گشایش در رسد، و چون حلقه های بلا سخت به هم آید، آسایش در آید".

دنیا، روزگار پر رنج و محنتی را می گذراند. ما نمی دانیم این، نهایت شدت و سختی است، یا نه. اما باور داریم که نهایت تحمل مومنانه شدت روزگار، فرج و گشایش است.

این را هم باور داریم که گشایش اصلی در حیات بشر، بدون ظهور منجی موعود (ع) و تشکیل دولت کریمه محقق نمی شود.

چنان که حضرت فرمود: "أکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم. برای تعجیل در فرج بسیار دعا کنید ، که در فرج من فرج شما نیز هست".

تکلیف دومی که امام عصر (عج) از شیعیان خود خواسته و رمز و راز گشایش در امور است، همدلی مومنانه است، آنجا که درباره راز تعجیل یا تاخیر روزگار ظهور، خطاب به شیخ مفید نوشت:

"وَلَوْ اَنَّ اَشْیاعَنا – وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ- عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَ صِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلّا ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَ لا نُؤْثِرُهُ مِنْهُ.

اگر شیعیان ما -که خداوند آنها را به اطاعت خود موفق بدارد- در وفای به عهدی که بر عهده آنهاست همدل بودند، میمنت دیدار ما به تأخیر نمی افتاد، و قطعاً سعادت دیدار ما با حق معرفت و شناخت و راستی از جانب آنها نسبت به ما، زودتر فراهم می شد. چیزی ما را از آنان باز نمی دارد، جز آن چه از کردار آنان به ما می‌رسد و ما آن را نمی پسندیم".

تکلیف سوم و بسیار مهم، گم نکردن مسیر از طریق مراجعه به عالمان زمان شناس و پرهیزگار است. امام عصر (عج) در پاسخ سوال اسحاق بن یعقوب که درباره تکلیف شیعیان در غیبت کبری پرسیده بود، فرمان داد:

«… وَاَمَّا الْحَوادِثُ الوقِعَةُ فَارجِعُوا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا فَاِنَّهُمْ حُجَّتی عَلیکُمْ وَاَنَا حُجةُ اللهِ علیهم. اما در پیشامدهای جدیدی که رخ می دهد.، به راویان حدیث ما (علما) رجوع کنید، که همانا آنان، حجّت من بر شما هستند و من حجّت خداوند بر آنها هستم.»

همچنین به روایت کتاب شریف احتجاج (و وسائل الشیعه)، امام حسن عسکری، بعد از تقبیح تقلیدِ عوامِ یهود از علمای فاسق فرمود:

"فَمَن قَلَّدَ مِن عَوامِّنا مِثلَ هؤلاءِ الفُقَهاءِ فَهُم مِثلُ الیَهودِ الذینَ ذَمَّهُمُ اللّه بالتَّقلیدِ لِفَسَقَةِ فُقَهائهِم. فَأمّا مَن کانَ مِن الفُقَهاءِ صائنا لنفسِهِ حافِظا لِدینِهِ مُخالِفا علی هَواهُ مُطِیعا لأمرِ مَولاهُ فلِلعَوامِّ أن یُقَلِّدُوهُ، وذلکَ لا یکونُ إلّا بَعضَ فُقَهاءِ الشِّیعَةِ لا جَمیعَهُم.

پس هر کس از عوام ما از چنین فقهایی تقلید کنند، مانند همان یهودیانیاست که خداوند آنان را به سبب تقلید و پیروی از فقهای فاسق و بدکارشان، نکوهش کرده است.

اما از میان فقها، هر کس خویشتندار و نگاهبان دین خود باشد و با هوای نفسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند و این نیست مگر برخی فقهای شیعه، نه همه آنها".

امام عسکری (ع) همچنین از پدر بزرگوار خویش، امام هادی (ع) نقل‌کرده ‌که فرمود:

"لَولا مَنْ‌ یَبقی بَعدَ غَیبَةِ قائِمِکُم علیه ‏السلام مِنَ العُلَماءِ الدّاعین اِلَیهِ وَ الدّالین عَلَیهِ وَ الذّابّین عَنْ دینِهِ بِحُجَجِ اللَّهِ وَ المُنقِذینَ لِضُعَفاءِ عِبادِ اللّهِ مِنْ شُبَّاکِ اِبلیس وَ مَرَدَتِهِ وَ مِنْ فخاح النَّواصِبِ،

لَما بَقِیَ اَحَدٌ اِلاَّ اِرْتَدَّ عَنْ دینِ‌اللهِ وِ لکِنَّهُم الذینَ یمسِکُونَ ازمة قُلوبِ ضُعفاءِ الشیعةِ کَما یُمسِکُ صاحِب السَّفینَةِ سُکّانها. اُولئکَ هُم الاَفضَلُونَ عِندَاللهِ عَزَّ وَ جَلَّ.

اگر نبودند عالمانی که بعد از غیبت قائم شما به سوی او دعوت می‌کنند و به سوی او رهنمون می‌شوند و از دین او دفاع می‌کنند و بندگان ناتوان را از دام‌های شیطان و مریدهای شیطانی نجات می‌دهند،

احدی باقی نمی‌ماند جز اینکه از دین خدا مرتد می‌شد، اما این عالمان، زمام دل ضعفا را به دست می‌گیرند، همان‌گونه که صاحب کشتی، زمام آن را به دست می‌گیرد و سرنشینان را از خطر مرگ حفظ می‌کند. اینها در نزد خداوند عزیز و بلند مرتبه، برترین هستند".

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *