ده رباعی از زبانِ «مسعود پزشکیان»؛ جعفر، ول کن!

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی رباعیات فارسی نوشت:

ده رباعی از زبانِ رئیس‌جمهور «مسعود پزشکیان»، خطاب به معاونِ اجرایی‌اش «جعفر قائم‌پناه»؛ در نخستین سالگردِ دولت او

قبل‌التحریر:

۱. پزشکیان در جلسه‌ای می‌بیند قائم‌پناه دارد از او تمجید می‌کند، تذکر می‌دهد که: «جعفر، ول کن!»

۲. در «اسرارالتّوحید فی مقامات الشیخ ابی‌سعید» آمده که: «…چون شیخ بیرون آمد، مُقریان قرآن برخواندند و مردم بسیار درآمدند، چنانک هیچ جای نبود.

معرّف بر پای خاست و گفت: «خدایش بیامرزاد که هرکسی از آن‌جا که هست یک گام فراتر آید!»

شیخ گفت: «وَ صَلّی‌اللهُ علی محمّدٍ و آله أجمَعین.» و دست به روی فروآورد و گفت: «هرچه ما خواستیم گفت، و همۀ پیغامبران بگفته‌اند، او بگفت که از آنچ هستید یک‌قدم فراتر آیید.»

کلمه‌ای نگفت و از تخت فرود آمد و بر این ختم کرد مجلس را.
۳. حالا حکایت ما و مسعود و جعفر است؛ «خدایش بیامرزاد که هرکسی هرجا که هست، ول کند و کمتر حرف بزند و بیشتر کار کند.»

و اما رباعی:

یک
این خاک، پُر از غم است؛ «جعفر، ول کن!»
ما فرصت‌مان کم است؛ «جعفر، ول کن!»

این مدح و تملّق، آلتِ «شیطان» است
تا نوبتِ «آدم» است؛ «جعفر، ول کن!»

دو
«جعفر، ول کن!» که کار داریم همه
باید سخنِ تازه بیاریم همه

گیریم میانِ ناترازی‌هامان
گیریم، ولی امیدواریم همه

سه
«جعفر، ول کن!»، بیا که شب می‌گذرد
با بی‌آبی، به تاب و تب می‌گذرد

یک‌سال از این دولتِ بدشانس گذشت
«این قافلۀ عمر عجب می‌گذرد»

چهار
«جعفر، ول کن!»، حرفِ اضافی، کافی‌ست
زنهار که بحثِ انحرافی، کافی‌ست

از حرف بکاه، پس بیفزا به عمل!
گفتیم به اندازۀ کافی… کافی‌ست

پنج
«جعفر، ول کن!»، مدیحه‌سازی تا کی؟
کوتاه بیا! روده‌درازی تا کی؟

بی‌آبی و بی‌برقی و بی‌کاری و فقر…
با دیوِ چهارشاخ، بازی تا کی؟!

شش
«جعفر، ول کن!» که حرف، حدّی دارد
از هر طرفی، مصیبتی می‌بارد؛

آن مرد، زمین خورده، به دادش برسیم!
این بار، زمین مانده، یکی بردارد…

هفت
آن مردِ شکسته‌بال‌وپر، منتظر است
آن زن که نشسته شعله‌ور، منتظر است

«جعفر، ول کن!»، بیا که در بگشاییم
ارباب رجوع، پشت در منتظر است

هشت
«جعفر، ول کن!»، هزار بحران داریم
بی‌برقی و بی‌آبیِ سوزان داریم

داراییِ ما در این نداری اما
عهدی‌ست که با مردمِ ایران داریم

نه
«جعفر، ول کن!» که کارِ باطل نکنیم
تصمیم بگیریم که دِل‌دِل نکنیم

برخیز بجنگیم، خدا می‌بیند…
«مَردم»، «مَردم»، «مَردم» را ول نکنیم

ده
درد است اگر سخنوران ول نکنند
سخت است اگر سبُکسران ول نکنند

گفتی: «ول کن!»، خلاصه «جعفر» ول کرد
ای وای اگر که دیگران ول نکنند!

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

  • نکسفون
  • بلیط هواپیما
  • تبلیغات در مشرق
  • شهر خبر - جدید
  • اینستاگرام مشرق

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *