دیپلماسی پرتحرک ترکیه و محدودیت‌های تحقق اهداف استراتژیک

به گزارش مشرق، کانال تلگرامی اندیشکده زاویه در مطلبی با عنوان دیپلماسی پرتحرک ترکیه و محدودیت‌های تحقق اهداف استراتژیک نوشت:

ترکیه در یک دهه اخیر خود را به‌عنوان بازیگری فعال در معادلات حساس منطقه‌ای و جهانی معرفی کرده است. از جنگ اوکراین و بحران غزه گرفته تا پرونده قفقاز جنوبی، نام آنکارا تقریباً در همه تحولات پرتنش شنیده می‌شود. این کشور در چارچوب سیاست خارجی پرتحرک و شخصی‌سازی‌شده توسط رجب طیب اردوغان، کوشیده است نقش میانجی، قدرت منطقه‌ای و حتی سخنگوی «جهان اسلام» را ایفا کند. با این حال، نگاهی دقیق‌تر نشان می‌دهد که بسیاری از این تحرکات بیش از آنکه به تثبیت دستاوردهای پایدار منجر شود، محصول دیپلماسی نمایشی و تاکتیک‌های مقطعی بوده و در تحقق اهداف استراتژیک محدودیت‌های جدی وجود دارد.

۱. اوکراین: میانجی‌گری پر سر و صدا اما دستاورد محدود

در جنگ اوکراین، ترکیه تلاش کرد میانجی‌گری فعالانه‌ای میان مسکو و کی‌یف به نمایش بگذارد. فروش پهپادهای «بیرقدار» به اوکراین از یک‌سو و میزبانی مذاکرات صلح از سوی دیگر، تصویری از آنکارا به‌عنوان «قدرت میانجی» در سطح بین‌الملل ترسیم کرد. این سیاست برای اردوغان مزیت‌های تبلیغاتی داشت و توجه رسانه‌های جهانی را به او جلب کرد. با این حال، در عمل هیچ سازوکار پایدار و تعیین‌کننده‌ای ایجاد نشد. توافق غلات دریای سیاه که به ابتکار ترکیه شکل گرفت، تنها نمونه‌ای موقت بود که خیلی زود فروپاشید. همان‌گونه که هنری کیسینجر تأکید می‌کند، میانجی‌گری زمانی ماندگار است که ساختارهای پایدار بیافریند، نه آنکه صرفاً به توافقات کوتاه‌مدت محدود شود. بنابراین، هرچند ترکیه در جنگ اوکراین پرتحرک ظاهر شد، اما در جایگاه یک «بازیگر تعیین‌کننده» موفقیتی به دست نیاورد.

۲. قفقاز و «راه ترامپ»: فرصت ژئوپلیتیک، محدودیت ژئواکونومیک

در قفقاز جنوبی، ترکیه پس از جنگ قره‌باغ ۲۰۲۰ با حمایت آشکار از آذربایجان، به دنبال ایجاد کریدوری بود که نخجوان را به باکو متصل کرده و مسیر مستقیم ترکیه به آسیای مرکزی را باز کند. این مسیر که به «کریدور زنگزور» معروف شد، در روایت آنکارا قرار بود شاهرگ اقتصادی و ژئوپلیتیکی تازه‌ای برای تثبیت نقش منطقه‌ای‌اش باشد. اما تحولات اخیر این طرح را از مسیر اولیه خارج کرد.

آذربایجان و ارمنستان با وساطت دونالد ترامپ در واشنگتن قراردادی ۹۹ ساله امضا کردند که بر اساس آن «راه ترامپ» جایگزین تعریف سنتی زنگزور شد. این تحول عملاً نفوذ مستقیم آمریکا را بر معادلات قفقاز تثبیت کرد و ابتکار عمل را از دست ترکیه خارج ساخت. در کنار مخالفت شدید ایران با هرگونه تغییر ژئوپلیتیک در مرزهای خود و تردیدهای روسیه نسبت به افزایش نفوذ آنکارا، پروژه زنگزور/راه ترامپ بیش از آنکه در خدمت منافع اقتصادی ترکیه قرار گیرد، به عرصه رقابت قدرت‌های بزرگ تبدیل شد. به تعبیر رابرت کوهن، ترکیه نتوانست «وابستگی متقابل پیچیده» را به سود اقتصاد خود نهادینه کند و بار دیگر ضعف زیرساخت‌های توسعه‌ای، مانع بهره‌برداری واقعی از تحرکات دیپلماتیک شد.

۳. غزه و خاورمیانه: تضاد میان ایدئولوژی و واقعیت اقتصادی

پرونده فلسطین و بحران غزه عرصه دیگری است که ترکیه با شور ایدئولوژیک وارد آن شده است. اردوغان بارها اسرائیل را محکوم کرده و تلاش کرده خود را در جایگاه رهبر جهان اسلام معرفی کند. اما هم‌زمان روابط تجاری و انرژی میان ترکیه و اسرائیل نه‌تنها قطع نشده بلکه در مقاطعی افزایش یافته است. این تناقض نشان می‌دهد که سیاست خارجی ترکیه میان هویت‌گرایی ایدئولوژیک و الزامات اقتصاد واقعی در نوسان است.

به گفته الکساندر وِنت، هویت می‌تواند بر سیاست خارجی اثر بگذارد، اما اگر با منافع واقعی جامعه همخوان نباشد، سیاست‌گذاری دچار تناقض و بی‌ثباتی می‌شود. نمونه ترکیه در موضوع فلسطین دقیقاً چنین است: از یک‌سو تلاش برای کسب مشروعیت ایدئولوژیک در میان افکار عمومی مسلمانان و از سوی دیگر نیاز به روابط اقتصادی برای عبور از بحران‌های داخلی. این دوگانگی در عمل مانع تحقق اهداف بلندمدت ترکیه در خاورمیانه شده است.

۴. نوسان‌های تاکتیکی در برابر راهبرد پایدار

ویژگی بارز سیاست خارجی ترکیه در سال‌های اخیر، استفاده گسترده از نوسان‌های تاکتیکی برای کسب امتیازهای کوتاه‌مدت بوده است. خرید سامانه دفاعی اس-۴۰۰ از روسیه در حالی انجام شد که ترکیه همچنان عضو ناتو باقی ماند. در بحران اوکراین نیز آنکارا همزمان با دو طرف اصلی جنگ همکاری کرد. این نوسان‌ها در کوتاه‌مدت ابزار چانه‌زنی به اردوغان می‌دهند، اما در بلندمدت تصویری از ترکیه به‌عنوان «شریک غیرقابل اعتماد» ایجاد کرده‌اند. چنان‌که کیسینجر هشدار می‌دهد، سیاست خارجی بدون انسجام راهبردی دیر یا زود با فرسایش اعتبار مواجه خواهد شد.

نمونه‌های اوکراین، قفقاز و غزه نشان می‌دهد که دیپلماسی ترکیه پرتحرک، پررنگ و رسانه‌ای است، اما در پیوند با توسعه داخلی و تأمین منافع پایدار ناکام مانده است. گسست میان ایدئولوژی و اقتصاد، ضعف در تبدیل ابتکارات دیپلماتیک به سازوکارهای پایدار، و ورود بازیگران بزرگ‌تر همچون آمریکا و روسیه به پرونده‌هایی که آنکارا خود را محور آنها می‌دید، موجب شده ترکیه نتواند به اهداف استراتژیک خویش دست یابد.

به بیان دیگر، ترکیه همچنان گرفتار چرخه‌ای است که می‌توان آن را «دیپلماسی پر سروصدا و دستاورد کم‌ثمر» نامید. تا زمانی که سیاست خارجی این کشور از تکیه بر نمایش و تاکتیک‌های مقطعی به سمت راهبردی مبتنی بر توسعه اقتصادی، اجماع داخلی و سازگاری منطقه‌ای حرکت نکند، نقش آنکارا در صحنه جهانی بیشتر به هیاهو شبیه خواهد بود تا تثبیت قدرت نوظهور.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

  • نکسفون
  • شهر خبر - جدید
  • تور ترکیه
  • تبلیغات در مشرق
  • اینستاگرام مشرق

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *