سکانس آخر نمایش تراژدیک چپها با کارگردانی ترامپ/ یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بیپایان بود!

ترامپ در اظهاراتی متناقض، هم ایران را تهدید کرد و هم خواستار گفتوگو و مذاکره با ایران شد، او حتی مدعی شد که تهران در حال حرکت به سمت توافقی تازه با واشنگتن است.
سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
روز گذشته شهر ساحلی شرمالشیخ که خود روزگاری تحت اشغال رژیم صهیونی بوده و دوبار آن را تجربه کرده است، میزبان رهبرانی بود که برای خوشامد دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا و شرکت در نشست یکجانبه مرتبط با آتشبس غزه، راهی مصر شده بودند. قدرتهای شرقی، محور مقاومت و دو طرف جنگ در این نشست حضور نداشتند. از این رو نشست مزبور شبیه به جشنی بود که برای دلداری به ترامپ پس از ناکامی در کسب جایزه صلح نوبل برگزار میشد.
روزنامه سازندگی با پس گرفتن موضع قبلی خود درباره عدم حضور ایران در شرمالشیخ آن را یک نمایش خوانده و نوشت:
در حالی که هنوز زخمهای جنگ غزه التیام نیافته، دونالد ترامپ با چهرهای پیروزمندانه در پارلمان اسرائیل ظاهر شد و از «پایان جنگ» سخن گفت. او توافق تازه میان اسرائیل و حماس را «دستاوردی تاریخی» نامید و گفت این توافق، نتیجه فشارهای مشترک واشنگتن و متحدان عربش بر حماس بوده است. اما فراتر از این واژههای پرطمطراق، واقعیت میدانی پیچیدهتر است.
در ادامه این گزارش آمده است:
ترامپ در سخنانش مدعی شد، ایران «در حال حرکت به سمت توافقی تازه با واشنگتن» است؛ جملهای که اگرچه بلافاصله تیتر خبرگزاریها شد اما نشانههایی از آن در ایران نه تنها دیده نمیشود بلکه ایران پیش از آن از شرکت در اجلاس شرمالشیخ انصراف داد و تاکید کرد، نمیتواند باب گفتوگوی تازهای را با ترامپ آن هم زیر فشار و تهدید آغاز کند. با این حال ترامپ با اشاره به مأموریت تازه کوشنر برای آغاز گفتوگوهای صلح منطقهای گفت اگر ایران «حق موجودیت اسرائیل» را بپذیرد، آمریکا آماده است با تهران وارد مذاکره شود. پیششرطی که آمریکا برای مذاکره گذاشته، طبعا در وضعیت کنونی از سوی ایران پذیرفته نخواهد شد.
روزنامه هممیهن اما همچنان روی ایدههای فانتزی خود پافشاری کرده و نوشته است:
اگر بپذیریم که ایران تاکنون در سیاست خارجی خود توازن نداشته، حضور در شرمالشیخ میتوانست ایران را قدری به سمت مرکز طیف حرکت دهد و در نتیجه موجب حداقلی از توازن شود. مسئله هستهای ایران دیگر برای آمریکا اهمیت سابق را ندارد. ترامپ میکوشد تا مسئله غنیسازی در ایران را حلشده نشان دهد اما مسئله هستهای همچنان برای ما به خاطر تحریمهایی که دچار آن هستیم، بسیار مهم است.
استدلال مدافعان حضور رئیسجمهور در اجلاس شرمالشیخ بر چند محور استوار بود از جمله آنکه «از این حضور میتوان برای تبدیل آن به کارزاری علیه اسرائیل استفاده کرد.» نکته دیگر آنکه میتوان «ایرانهراسی موجود را که محصول ادعای اسرائیل است» با استفاده از فرصت حضور در شرمالشیخ از روی میز برداشت و به رئیسجمهور توصیه کرد که «اگر نیویورک از کف رفت، حداقل شرمالشیخ را دریابید.»
برخی دیگر هم لزوم حضور رئیسجمهور در اجلاس شرمالشیخ را اینطور استدلال کردند که «زینب (ع) در مجلس ابن زیاد نرفت و رسوایش نکرد؟ شما میرفتید افشاگری میکردید و مظلومیت ملت ایران را فریاد میزدید. بهتر نبود؟» البته لازم به ذکر است که بر مبنای شواهد روشن تاریخی، حضرت زینب(س) به مجلس یزید نرفت؛ بلکه بهعنوان اسیر و اجباراً در این مجلس حاضر شد، برایناساس مقایسه حضور در اجلاس شرمالشیخ و مجلس یزید، قیاس معالفارق است.
میتوان اینطور تحلیل کرد که تصمیم دولت برای عدم حضور در اجلاس شرمالشیخ به چند دلیل صورت گرفته است:
۱- آنطور که رسانهها میگویند، ریاست اجلاس با رئیسجمهور آمریکاست و نشست شرمالشیخ به پیشنهاد رئیسجمهور آمریکا برگزار شده است. براین اساس سران کشورهایی که در اجلاس حاضر خواهند شد، در زمینی بازی خواهند کرد که از پیش تعیین شده است و با این مؤلفهها امکان ندارد که ایران بتواند اجلاس را به کنفرانسی ضداسرائیلی تبدیل کند و بهناچار در همان نقشه برنامهریزی شده بازی میکرد.
۲- یکی از اصلیترین عواملی که موجب شد آمریکا برای برقراری صلح در غزه گام بردارد، اجرای پروژه عادیسازی اسرائیل با کشورهای عربی بود. این گزاره محتمل است که برگزاری اجلاس با حضور بیش از ۲۰ کشور بلافاصله بعد از توافق صلح، گامی برای به نتیجه رساندن توافقنامههای ابراهیم است. حضور ایران در این اجلاس، رئیسجمهور آمریکا را که عادت به قرار دادن رؤسایجمهور در عمل انجامشده دارد، به هدفش میرساند.
حضور در یک اجلاس، دیدار و کنفرانس بر مبنای قواعد واقعبینانه بینالمللی، میبایست برای یک کشور، منافعی به همراه داشته باشد، کمااینکه حضور در اجلاسهایی مثل شانگهای و بریکس با سنجش این انتفاعات رقم خورده است.
این یکی از اصول اساسی است که کشوری که میخواهد در صحنه دیپلماتیک بازیگری کند باید با ایده و هدف در این عرصه حاضر شود، اما برگزاری یک دیدار یا حضور در یک اجلاس بینالمللی میبایست نفع بیشتری برای آن کشور به همراه داشته باشد و یا اصطلاحاً از قاعده هزینه – فایده تبعیت کند.