هم‌پیمانی سایبری تل‌آویو و شبکه‌های برانداز

هم‌پیمانی سایبری تل‌آویو و شبکه‌های برانداز

به تازگی انتشار گزارشی از مؤسسه‌ «سیتیزن‌لب» وابسته به دانشگاه تورنتو کانادا، پرده از عملیاتی برداشت که از طریق شبکه‌سازی در فضای مجازی و استفاده از هوش مصنوعی، در صدد ضربه زدن به ایران بوده است.

به گزارش مشرق، چند روز بعد، گزارش دیگری در روزنامه اسرائیلی هاآرتص منتشر شد که فاش کرد بخشی از همین پروژه یا شبکه‌ای موازی، تحت حمایت نهادهای اطلاعاتی اسرائیل، به زعم خود، هدف تغییر حکومت و بازگرداندن سلطنت پهلوی در ایران را دنبال می‌کرده است.

بر اساس یافته‌های این گزارش، بیش از ۵۰ حساب کاربری جعلی در پلتفرم ایکس (توئیتر سابق) طی عملیاتی موسوم به فرار از زندان(PRISONBREAK)، با عکس‌ها و ویدیوهای ساختگی، روایت‌هایی منتشر کرده‌اند که هدفشان تحریک احساسات و ایجاد نارضایتی سیاسی بوده است. اوج این فعالیت‌ها، هم‌زمان با حملات نظامی رژیم اسرائیل به ایران در جنگ تحمیلی دوازده‌روزه بوده است.

از سوی دیگر، اندیشکده کوئینسی در گزارشی فاش کرد که دولت اسرائیل به گروهی متشکل از ۱۴ تا ۱۸ اینفلوئنسر شبکه‌های اجتماعی، در ازای انتشار هر پستی در راستای اهداف این رژیم، بین ۶۱۰۰ تا ۷۳۰۰ دلار پرداخت می‌کند.

پژوهشگران سیتیزن‌لب با قرائن قابل‌توجه، نشانه‌های ارتباط نهادهایی مرتبط با اسرائیل یا پیمانکاران خصوصی تحت نظارت آن را در این عملیات کشف کرده‌اند؛ و برخی نشانه‌ها از هماهنگی یا آگاهی نهادهای آمریکایی نیز حکایت دارد. این گزارش، در بخش روش‌شناسی، توضیح می‌دهد که این شبکه ابتدا توسط تیمی در دانشگاه کلِمسون شناسایی شد و سپس با بهره‌گیری از تکنیک‌های اوسینت یا داده‌های باز و تحلیل فنی شبکه‌های اجتماعی، موفق به کشف شبکه گسترده‌تری شدند که با استفاده از تصاویر و ویدیوهای تولیدشده توسط هوش مصنوعی، مردم ایران را به شورش علیه حکومت اسلامی فرا می‌خوانده است.

همه این حساب‌ها در سال ۲۰۲۳ ایجاد شده بودند ولی اغلب آنها تا ژانویه ۲۰۲۵ غیرفعال بودند، در ساعت‌های مشابهی از شبانه‌روز فعالیت می‌کردند، از نسخه وب توئیتر، تصاویر پروفایل جعلی و هویت‌های مبهم، محتواهای مشابه و هشتگ‌های یکسان استفاده می‌کردند.

در گزارش هاآرتص اما بُعد تازه‌ای از این پروژه آشکار ‌شد: در این پروژه، از آواتارهای جعلی، پیام‌های هماهنگ، محتوای تولیدشده با هوش مصنوعی و هشتگ‌های مشابه، برای بازسازی چهره رضا پهلوی و معرفی حکومت پهلوی به عنوان نماد نظم، آزادی و مدرنیته، تلاش شده است. این گزارش در عین حال توجه داده که بازگرداندن سلطنت در ایران امروز محبوبیتی ندارد، و چنین کمپین‌هایی حتی می‌تواند روایت جمهوری اسلامی مبنی بر همدستی غرب و اسرائیل برای تبدیل ایران به «کشوری دست نشانده» را تقویت کند.

هر دو گزارش به همزمانی انتشار محتوا با رویدادهای نظامی یا خبری (ازجمله بمباران زندان اوین) اشاره می‌کنند؛ که ثابت می‌کند عملیات رسانه‌ای به شکلی دقیق زمان‌بندی شده تا بیشترین تأثیر را برجای گذارد. این امر نشان می‌دهد که طراحان این پروژه‌ها نه فقط به حوزه رسانه و افکار عمومی آشنا هستند، بلکه با تحرکات نظامی و اطلاعاتی نیز هماهنگ‌اند.

همزمان با این گزارش‌ها، بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی که به خاطر نسل‌کشی در غزه، از سوی دیوان بین‌المللی دادگستری به عنوان جنایتکار جنگی شناخته شده، در دیدار با اینفلوئنسرهای رسانه‌های اجتماعی آمریکایی، تیک‌تاک و ایکس را مهم‌ترین سلاح در مبارزه برای پیشبرد سیاست‌هایش دانست. همه اینها نشان می‌دهد برای شکل‌دهی به افکار عمومی از ابزارهای سایبری و رسانه‌ای پیچیده‌ای استفاده شده تا جنگی شناختی در لایه‌های نادیدنی اینترنت و ذهن کاربران جریان پیدا کند؛ شبکه‌هایی که از متن‌سازها، تصویرسازهای هوشمند و ربات‌های گفت‌وگومحور برای هدایت افکار عمومی بهره می‌گیرند. عملیات‌هایی مانند «فرار از زندان» بخشی از یک راهبرد بزرگ‌تر هستند که عبارتست از: تغییر نظام ادراکی جامعه ایران از درون، با استفاده از فناوری‌های شناختی و روایت‌سازی هوشمند.

در این چهارچوب، اسرائیل و بخش‌هایی از جریان‌های برانداز، با تمام مشکلاتی که با یکدیگر دارند، در یک نقطه همسو شده‌اند: تضعیف اعتماد اجتماعی به ساختار سیاسی موجود در ایران. این گزارش‌ها نشان از اهمیت جنگ شناختی دارد؛ جنگی که فکر و شناخت مخاطبان را هدف قرار می‌دهد و تسلیحات آن، داده، تصویر و روایت است. در جنگ شناختی، دشمن نیازی ندارد خاک کشوری را اشغال کند؛ کافی است در ذهن شهروندان آن نفوذ کند و تصور از واقعیت را تکه‌تکه بازسازی کند. در این میدان، هوش مصنوعی نیز به سلاحی پیشرفته برای تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر ذهن‌ها و حافظه جمعی تبدیل می‌شود.

هم‌پیمانی پنهان بازیگران خارجی و گروه‌های رسانه‌ای مخالف، نشان می‌دهد که «توطئه» دیگر در قالب کلاسیک خود معنا ندارد؛ بلکه به شکلی نامرئی، دیجیتال و چندلایه در حال وقوع است. پیروزی در این میدان نیز با سواد رسانه‌ای، هوشیاری جمعی و دفاع از مرزهای ذهنی و شناختی جامعه ممکن است؛ این همان جبهه‌ای است که شاید بی‌صدا باشد، اما آینده کشور در آن رقم می‌خورد.

منبع: روزنامه ایران