ایتن هاوک با ۲ فیلم متفاوت در قامت بازیگر و کارگردان در دنیای موسیقی

ایتن هاوک درباره کارگردانی مستند «بزرگراه ۹۹»، بازی در نقش لورنز هارت در فیلم مدعی اسکار «ماه آبی» و پادشاه تلوراید بودن برای یک روز صحبت کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ورایتی، در میان بسیاری از چهرههای برجسته که در جشنواره فیلم تلوراید ۲۰۲۵ شرکت کردند، ایتن هاوک به دلیل داشتن ۲ فیلم بسیار متفاوت که شامل کارگردانی یک فیلم و دیگری ایفای نقشی جذاب در فصل جوایز سینمایی بود، بیش از دیگران خبرساز شد. وی که در این جشنواره تقدیر هم شد و مدال ویژه آن را دریافت کرد، مسلما در تضاد با شخصیتهایی که در فیلمهایش به سراغشان رفته، ظاهر شد. این فیلمها عبارت بودند از «بزرگراه ۹۹: یک آلبوم دوگانه» مستندی به کارگردانی وی درباره مرل هاگارد بزرگمرد موسیقی کانتری و «ماه آبی» که هاوک در آن نقش ترانهسرای بزرگ لورنز هارت را بازی کرده است.
هاوک برای اثبات اینکه چقدر نترس است، به جایی که برخی آن را مرکز جشنواره میدانند، یعنی رستوران «پکید این تلوراید» رفت تا با مطبوعات ملاقات کند و تماشاگران حاضر هم با خوشحالی از فاصله دور با برشهای پیتزا در دست، به تماشای او پرداختند.
هاوک با ورایتی درباره اتفاق خوشایند اکران همزمان ۲ فیلم بیوگرافی ارزشمند در این شهر کوهستانی صحبت کرد که یکی به کارگردانی خودش و دیگری به کارگردانی ریچارد لینکلیتر ظاهر شده است.
هاوک از پیشکسوتان جشنواره تلوراید محسوب میشود. او اولین بار سال ۲۰۱۵ با اولین تلاش کارگردانی خود با عنوان «سیمور: یک مقدمه»، مستندی درباره پیانیست سیمور برنشتاین، به این جشنواره آمد. سپس به عنوان بازیگر «اولین اصلاحات» پل شریدر و نیزبه عنوان کارگردان دخترش مایا هاوک در نقش فلانری اوکانر در «گربه وحشی» بازگشت وامسال تابستان هم توانست برای چهارمین و پنجمین فیلم خود در یک زمان در این جشنواره حضور یابد. «بزرگراه ۹۹» که در بیش از ۳ ساعت با یک وقفه در وسط فیلم ساخته شده، البته نمایشهای محدودتری داشت و «ماه آبی» نیز پاییز امسال راهی سینماها میشود.
وی در این مصاحبه به سوالهای متعددی پاسخ گفته که در ادامه میخوانید:
*چه احساسی داشتید، برای دریافت تقدیرنامه در اولین روز جشنواره تلوراید و نمایش ۲ فیلم جدیدتان؟ گفتید ریچارد لینکلیتر آن روز را «روز ایتن هاوک» نامیده است. احساس کردید که یک تعطیلات عالی برای شماست؟
امروز که از خواب بیدار شدم گفتم «روز ایتن هاوک تمام شد». خیلی غمانگیز است. اما من عاشق این جشنواره هستم و این که این ۲ بخش مختلف زندگیام اینجا نمایش داده میشوند، واقعاً حس خوبی دارد.
*باید تصادفی باشد که با ۲ فیلم، یکی به عنوان بازیگر و دیگری به عنوان کارگردان، در جشنواره حضور دارید.
اوه، عجیب است. من اینجا با ۲ فیلم درباره ۲ ترانهسرای بزرگ آمریکایی هستم که کمی جالب است. اصلاً برنامهریزی شده نبود.
*مستند مرل هاگارد حدود ۲ سال کار برد و فیلم زندگینامه لورنز هارت تازه است، اما از بعضی جهات هم نیست …
من و ریچارد ۱۲ سال است که درباره ساختن «ماه آبی» داریم حرف میزنیم و به آرامی روی آن کار کردهایم و فیلمنامه را توسعه دادهایم. هر ۱۸ ماه یا ۲ سال، آن را بیرون آوریم، با هم خواندیم و درباره آن فکر کردیم و در نهایت، نمیدانم، ۱۸ ماه پیش یا چیزی حدود آن، به این نتیجه رسیدیم که «فکر میکنم آمادهایم. بیا بسازیمش» و من فکر میکردم که سالهاست آماده این کار بودیم.
*لینکلیتر کسی است که هیچ فیلمی را قبل از زمانش نمیسازد
واقعاً الهامبخش است. منظورم این است که ۹۹ درصد کارگردانان، اگر فیلمنامهای عالی داشته باشند که فکر کنند یکی از بازیگران مورد علاقهشان ۱۰ سال برای آن نقش جوان است، راحت شخص دیگری را انتخاب میکنند. آنها نمیگویند: ۱۰ سال صبر میکنم. چه کسی این کار را میکند؟
*نمیتوانید در یک جشنواره با ۲ فیلم که از شباهت کمی برخوردارند، حضور داشته باشید، و …
برای من، آنها واقعاً در جعبههای کاملاً جداگانهای جای دارند. «ماه آبی» داستان من و ریچارد است که سعی میکنیم کاری را که تمام عمرمان انجام دادهایم، انجام دهیم. سطح دشواری این کار مهم بود … هر ۲ احساس میکردیم به نوعی به دیوار استعدادمان رسیدهایم. وقتی کاری واقعاً سخت است، یعنی به بسیاری از چیزهایی که آموختهایم، نیاز هست و بعد ماجرای مرل … فضای مستند فضایی است که یاد گرفتهام با آن در زندگیام تعادل ایجاد کنم، زیرا یک رسانه طولانی است؛ سالها روی آن کار میکنید و از آرشیو عبور میکنید. چنین فیلمهایی وقتی به عنوان بازیگر بیکار هستم، کاری برای انجام دادن به من میدهند که واقعاً از آن لذت میبرم و به آن علاقه دارم. درضمن من عاشق موسیقی هستم، از بازی در نقش چت بیکر (در فیلم «زاده شده برای آبی بودن» محصول ۲۰۱۵) گرفته تا بازی در نقش لورنز هارت، تا کارگردانی فیلم «بلیز». من تجربه زیادی در کنار موزیسینها داشتهام و این یک زبان مخفی است که من را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد. بنابراین، از این ۲ فیلم، یکی جعبه شخصی من است و دیگری این همکاری مادامالعمر با لینکلیتر و هر ۲ درباره ترانهسراها هستند، اما به نوعی مقایسه آنها با مخاطب است زیرا آنها بخشهای کاملاً متفاوتی از مغز من هستند.
*فکر می کنید مرل هاگارد و لورنز هارت به عنوان شخصیت، شباهتی با هم دارند؟
هر دوی آنها درد شدیدی دارند که فکر میکنم ترانهها از آن سرچشمه میگیرند. منظورم این است که وقتی او درباره چیزی که به او آسیب میرساند صحبت میکند و سعی میکند آن را در تمام زندگیاش بیان کند – خشم، سردرگمی، غم، فقدان – چهره مرل را میبینید. سپس دورهای وجود دارد که اعتیاد هر آنچه را که زخم اولیه است، پنهان میکند و لری هارت، درد نیز آنجاست. واضح است که آنها مردان بسیار متفاوتی هستند، اما چیزی در اشتیاق او برای ابراز وجود، برای التیام خود وجود دارد … در بازی در نقش لری هارت، غرور او در همین جاست. او تقریباً هیچ عزت نفسی جز با این آهنگها ندارد و او ریچارد راجرز را از دست میدهد. انگار آخرین تکه عزت نفس او از بین میرود و من فکر میکنم «ماه آبی» داستان انسانی است که از دل شکستگی گذشت.

*بیائید درباره هر دوی این فیلمها به صورت جداگانه صحبت کنیم و با فیلم هاگارد شروع کنیم، فیلمی که کمی غافلگیرکننده بود، زیرا قبل از جشنواره هیچ تبلیغی در مورد آن وجود نداشت. من آنچه را که چند روز پیش قبل از اعلام «بزرگراه ۹۹» برای تلوراید نوشته شده بود، جستجو کردم، تنها چیزی که وجود داشت چند گزارش از رسانههای خبری در اوایل ژوئن دیدم که شما در آنجا با اعضای خانواده هاگارد مشغول فیلمبرداری بودید. بنابراین نه تنها این کار مخفیانه بود، بلکه شما حتی تا کمتر از ۳ ماه پیش هنوز در حال فیلمبرداری بودید.
این پروژه کوچک و مخفی ما بود، چون هیچوقت مطمئن نیستید که چقدر قرار است روی یک مستند کار کنید. و من تابستان امسال به بیکرزفیلد رفتم و فکر کردم فیلم را پیدا کردهام و بعد خیلی سریع همه چیز شتاب گرفت. من تدوینگر فوقالعاده، بری پولترمن را داشتم که «آخرین ستارههای سینما» را با من تدوین کرد (مینیسریال ۶ ساعته هاوک درباره پل نیومن و دیگر بزرگان بازیگری سینما). و من یک جایی گفتم: این فیلم ممکن است تمام شود، یعنی میتوانیم ۱۰ سال دیگر روی آن کار کنیم. میتوانم ۱۰ نوازنده (معاصر) دیگر را هم وارد کنم، اما همین الان هم خیلی طولانی است. بعد راهی برای پیوند دادن آن پیدا کردم و آن را برای تلوراید فرستادم و آنها گفتند: «بله، دوست داریم آن را نشان دهیم». بنابراین گفتم، بسیار خب، بیایید تمامش کنیم!
*و آیا جیسون فاین، از مجله رولینگ استون که واقعاً جدی به مستندسازی روی آورده، شما را به این کار دعوت کرد؟
جیسون دوست من است. من حدود ۱۶ سال پیش مطلبی درباره کریس کریستوفرسون برای رولینگ استون نوشتم و جیسون ویراستار من بود و ما خیلی راحت در زمینه موسیقی کانتری با هم کنار آمدیم. بعد از او «آخرین ستارههای سینما» را دیدم، او من و همسرم را برای ناهار بیرون برد و گفت: واقعاً فکر میکنم مرل شایسته این است که یک مستند جدی دربارهاش ساخته شود و غفلت در این کار یک اشتباه بزرگ در گفتگوی فرهنگی ماست. بنابراین از آنجا ما تازه شروع به صحبت درباره اینکه چنین فیلمی چطور خواهد بود کردیم و ناگهان من شروع به دیدن فیلم در ذهنم کردم.
انتخابات نزدیک بود و من میدانستم مهم نیست چه کسی برنده شود، در هر حال نیمی از کشور به شدت ناراحت خواهند شد. بنابراین فکر کردم شاید زمان مناسبی باشد تا کسی را که متفکری دوگانهگرا نبود، بررسی کنم. او به چپ یا راست فکر نمیکرد، فقط به انسانها فکر میکرد و آنها میتوانستند چپ باشند و میتوانستند راست باشند و من فکر کردم که او میتواند در حال حاضر یک موضوع واقعاً شفابخش باشد، تا همه ما را وادار کند به تفکر مخالف هم احترام بگذاریم.
*میتوانم درک کنم، زیرا یک بار با هاگارد برای کتابی درباره موسیقی و سیاست کانتری مصاحبه کردم و یک فصل کامل فقط به او اختصاص یافت، سعی کردم بررسی کنم که چرا بعضی که محافظه کار هستند او را محافظهکار میدانند و اگر لیبرال هستند او را لیبرال. من فصل مربوط به او را «بنفش تیره» نامیدم.
پس دقیقاً میدانی چه میگویم. بله، میخواستم یک فیلم بنفش پررنگ بسازم. دقیقاً به همین نکته رسیدم. وقتی شروع به کنار هم قرار دادن آهنگها میکنی، با خودت میگویی: این مرد صدای اکثریت خاموش نیست. هیپی هم نیست. منظورم این است که او ویلی نیست. اما نیکسون هم نیست …
*او به ویژه علاقه نداشت که خودش را به عنوان یک یاغی نشان دهد. در دهههای بعدی، بسیاری از ستارههای موسیقی کانتری این کار را انجام دادند …
میدانم، و او میتوانست وانمود کند، اما این کار را نکرد. او یک برند نمیخواست. او فکر میکرد این حرف بیمزه است، که دروغ است. جانی کش هم همین را گفت که «مرل هاگارد کسی است که من وانمود میکنم هستم». عالی نیست؟
*در «بزرگراه ۹۹» صفحات گرامافون را روی صفحه نمایش میبینیم که حدود ۳۰ آهنگ کاور شده او با حضور چهرههای معاصر به صورت آکوستیک اجرا شده است.
من سعی میکنم داستان زندگی او را با آثار خودش روایت کنم و بگذارم آثارش خودشان صحبت کنند. میخواستم فیلم در درجه اول درباره ترانهسرایی باشد و وقتی به کسی که آهنگی را بازخوانی میکند گوش میدهید، به نوعی به آهنگ به شیوهای متفاوت گوش میدهید. من همیشه فکر میکنم که میتوان یک آهنگ عالی را از روی بازخوانی مجدد آنها که تفسیرهای متفاوتی دارند، تشخیص داد و همچنین فکر کردم این راهی برای نگاه به جلو و همچنین به عقب باشد. فکر کردم با این کار ما به سال ۲۰۲۵ برمیگردیم.
*آیا فیلم در حال حاضر برای فروش گذاشته شده؟
ما فیلم را اولین بار در تلوراید به همه نشان دادیم. این اولین باری بود که کسی که روی فیلم کار نمیکرد، فیلم را دید. امید من این است که بتوانیم کسی را پیدا کنیم که آن را منتشر کند.
*طرفداران هاگارد از شما برای انجام این کار تشکر خواهند کرد، زیرا این یک حفره بزرگ در فرهنگ آمریکایی بود.
من هم همینطور فکر میکنم و فکر میکنم این ممکن است به مردم کمک کند تا به یاد بیاورند که او چه کسی بود. منظورم این است که دیلن گفت: «او برای کوه راشمور خیلی بزرگ است» و من فکر میکنم از بسیاری جهات، مرل یکی از تنها افرادی است که ارتباطش با حرفهاش پابرجا مانده است. من عاشق آهنگهای مرل هاگارد فقید هستم. ترانهسرایی او خیلی خوب است. آن استعداد هرگز از بین نرفت. میدانید، بسیاری از افراد بزرگ ما به نوعی به اوج میرسند و کمکم محو میشوند. آثار او در کل خیلی خوب است و من فکر میکنم او از دیلن به عنوان الهام استفاده کرد زیرا گفت: «همه در دنیا میدانند که باب دیلن برای نوشتن یک آهنگ عالی دیگر، تمام تلاش خود را میکند. چرا من نکنم؟»

*خب حالا بیایید برویم سراغ «ماه آبی». در مراسم تجلیل شما در شب افتتاحیه جشنواره تلوراید، چیزی گفتید مبنی بر اینکه تقریباً در تمام عمرتان به طور خودکار نقشهایی مثل لورنز هارت را رد کردهاید، چون میخواستید به چیزهایی پایبند باشید که خیلی از صدای معمولی یا ظاهرتان دور نشود و مثلاً از هر چیزی که از نظر فیزیکی بسیار دگرگونکننده باشد یا شامل تغییرات صدای بسیار شدید و از این قبیل چیزها باشد، دوری کنید. به طور خلاصه، به نظر میرسید درباره اینکه خیلی از دایره شخصیتتان خارج شوید و کاری انجام دهید که شبیه خودتان نباشد، محتاط بودهاید. اما با «ماه آبی» و تراشیدن سرتان و کوتاه نشان دادن قدتان با لهجه ساحل شرقی، خیلی از خودتان دور هستید.
بله، این چیزی بود که وقتی جوانتر بودم واقعاً به آن اهمیت میدادم و بعد این موضوع به آرامی با گذشت زمان تغییر کرد و متوجه شدم که چنین کاری مثل این است که تعریف خودتان را از خودتان گسترش دهید. مثلاً، اگر واقعاً سعی دارید در حوزههای ناتورالیسم کار کنید که بازیگری در ۵۰ سال گذشته بوده است، چگونه میتوانید معنای ناتورالیسم را گسترش دهید؟ و این موضوع کمکم در ذهنم شروع به شکلگیری کرد، در مورد پرورش انواع مختلف شخصیتها و خارج شدن از منطقه امنم برای گسترش آن. منظورم واقعاً این است که جان براون [شخصیت طرفدار لغو بردهداری که او در مینیسریال «پرنده ارباب خوب» در سال ۲۰۲۰ بازی کرد] اولین نسخه واقعاً افراطی از آن بود که من به نوعی با آن کنار آمدم و «ماه آبی» ادامه آن است.
چیزی که جالب بود این بود که در فرآیند حفظ کردن، فقط چیزهایی را ضبط میکردم و برای ریچارد میفرستادم، سعی میکردم کلید درست فیلم را پیدا کنم. وقتی خارج از این دوره هستید، چه کار باید بکنید؟ سعی میکنید مخاطب را هیپنوتیزم کنید و هر زمان که ویژگیهای دوره را نقض کنید، هیپنوتیزم را میشکنید، طلسم را میشکنید. بنابراین پیدا کردن نحوه صحبت کردنش، مطمئن شدن از اینکه بامزه نباشد، مطمئن شدن از اینکه خندهدار باشد … این کسی است که دارد با ترحم به حال خودش، خودش را میکشد. یادم میآید پیتر ویر یک بار این را به من گفت: «میدانی، ترحم به حال خودش دقیقاً کسری از ثانیه طول میکشد». دراماتیزه کردن این احساس خیلی سخت است. بنابراین چیزهای زیادی در آن وجود داشت.
*در حالی که شخصیت کم و بیش در قلب یک تراژدی است، اما به نظر من، حدود ۲۰۰ جمله خندهدار در آن وجود دارد که به درک شخصیت کمک میکند.
درست است. در طول فرآیند حفظ کردن فیلمنامه، ریزریز میخندیدم. انجامش خیلی لذتبخش بود، چون به نظرم خیلی خندهدار بود. اما مثل اشعار لری هارت بود. اشعارش فوقالعاده خندهدار و کاملاً دلخراش بود. فیلمنامه فوقالعادهای است. اصلاً لازم نیست اسمش را لورنز هارت بگذاری. فقط یک تصویر واقعاً جالب از یک مرد است. ایده اینکه داستان را در شب افتتاحیه «اوکلاهما!» در اواسط جنگ جهانی دوم رقم بزنی، یک جور لحظهای است که از آنجا تغییر آمریکا شروع شده و لورنز هارت یکی از آدمهایی است که جا مانده است.
*در این فیلم خیلی از راجرز و همرشتاین تعریف و تمجید میشود، اما لازم نیست بین آن و راجرز و هارت یکی را انتخاب کنید.
میدانم. ریچارد راجرز یک نابغه تمامعیار است و با توانایی همکاری با این ۲ ترانهسرای کاملاً متفاوت، نبوغ خود را نشان میدهد. منظورم این است که بعضیها از احساساتی بودن همرشتاین و چیزهایی از این قبیل دلخور میشوند و لورنز خیلی بامزه است، اما دلیلی برای انتقاد از هیچیک از آنها وجود ندارد.
*وقتی او خودش را به ریچارد راجرز یا شخصیت مارگارت کوالی میبازد، ناامیدی، اگر نگوییم ترحم به خود، وجود دارد. در نقش هارت، شما شخصیتی را بازی میکنید که شاید قبلاً آن را «بیمایه» مینامیدیم و چیزی نیست که واقعاً در کارنامه شما ببینیم.
فکر میکنم اگر منظم و متمرکز بمانید (در این حرفه) مزایایی وجود دارد … مزیت بزرگ کار کردن با دوستان این است که فکر نمیکنم هیچکس دیگری در دنیا من را برای این نقش انتخاب میکرد. این واقعیت است که لینکلیتر من را خیلی خوب میشناسد. اگر کارگردان بزرگ دیگری بود، شک داشتم که من را انتخاب میکرد و واقعاً خوشحالم که او این کار را کرد. اما فکر میکنم وقتی آدمها را به مرور زمان خوب بشناسید، این اتفاق میافتد؛ زوایای پنهان آنها را میشناسید که باید کشف شود.
کد خبر 6613896
-
با درخشش «ماه آبی» در برلین خبر فیلم دهم هاوک و لینکلیتر اعلام شد
-
ایتن هاوک دلیل به تعویق افتادن ۱۲ ساله «ماه آبی» را فاش کرد
-
همکاری دوباره ریچارد لینکلیتر با ایتن هاوک/ «ماه آبی» ساخته میشود
-
ریچارد لینکلیتر در ۹۰ سالگی با اتان هاوک فیلم میسازد
-
عابد: ۴ نفر بر اثر گاز گرفتگی در اقلید فارس مسموم شدند
-
گردانهای قسام: دشمن در آزادی اسرایش با فشار نظامی شکست خورد
-
رحیمی: نیروی انتظامی پرچمدار امنیت کشور است
-
ورود سامانه بارشی به شمال کشور
-
حجت الاسلام مظاهری: خانواده و مسجد ۲ محور اصلی حفظ انقلاب هستند
-
صفحه اول روزنامه های زنجان ۲۱ مهر ۱۴۰۴
-
معاون هماهنگی اجرای سیاستهای ملی منصوب شد
-
تکلیف مصدومان پرسپولیس برای بازی خیبر خرم آباد مشخص شد
-
«سازمان ملی جوانان» پس از ۱۵ سال فعالیت خود را آغاز میکند
-
اسرای اسرائیلی آزاد شده به ارتش رژیم صهیونیستی تحویل داده شدند
-
صلیب سرخ نخستین گروه اسیران صهیونیست را تحویل گرفت
-
بررسی موضوع دعوت دولت مصر از پزشکیان برای حضور در اجلاس شرمالشیخ
-
عراقچی: با حمله کنندگان به مردم ایران تعامل نمیکنیم
-
دستور دادستانی تهران به ضابطین برای شناسایی یک جریان ضدمقدسات
-
ترامپ: جنگ غزه پایان یافت
-
حمله مسلحانه به خودروی مهندس پروژه انتقال آب چابهار – زاهدان
-
ساعت آزادی اسیران صهیونیست مشخص شد
-
هشدار سطح زرد هواشناسی در کرمانشاه صادر شد
-
دعوت کاردار عمان به وزارت امور خارجه
-
هشدار هواشناسی؛ بارش شدید باران و طوفان گردوخاک در ۷ استان کشور
-
روزنامههای ورزشی دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای صبح دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای ورزشی یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴
-
روزنامههای اقتصادی یکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴
- مانتو
- هتل های تهران
- حرف آخر
- مهرینو
- تهران تایمز
- روزنامه آگاه