مروری بر برجستهترین آثار نمایشی آسیبشناسانه درباره فضای مجازی به بهانه اکران« گوزنهای اتوبان»/همنشینی جذابیت و خطر

گوزنهای اتوبان با وجود انتخاب سوژهای بهروز درباره تأثیرات مخرب اینفلوئنسری و شهرت مجازی، به دلیل ضعفهای فیلمنامهای، فقدان عمق تحلیلی است.
به گزارش مشرق، در عصر دیجیتال که شبکههای اجتماعی و فضای مجازی به بخش جداییناپذیر از زندگی روزمره تبدیل شدهاند، مدیوم سینما بارها کوشیده است تا تأثیرات عمیق و چندوجهی این پدیده را بر روابط انسانی، هویت فردی و ساختارهای اجتماعی به تصویر بکشد. با این حال، بسیاری از آثار سینمایی در این حوزه، از جمله فیلم ایرانی «گوزنهای اتوبان» به کارگردانی ابوالفضل صفاری، در بازنمایی پیچیدگیهای فضای مجازی و نقد فرهنگ دیجیتال ناکام ماندهاند.
این فیلم، با وجود انتخاب سوژهای بهروز درباره تأثیرات مخرب اینفلوئنسری و شهرت مجازی، به دلیل ضعفهای فیلمنامهای، روایت گسسته و فقدان عمق تحلیلی، نهتنها نمیتواند چالشهای این فضا را به شکلی اثرگذار کاوش کند، بلکه به اثری شعاری و ناکارآمد بدل میشود که مخاطب را در سردرگمی رها میکند. این ناکامی، فرصتی است برای تأمل در آثار موفقتری که توانستهاند با ظرافت و عمق، به مسائل فضای مجازی و تأثیرات آن بر جامعه بپردازند.
در این نوشتار، در وهله نخست نگاهی به «گوزنهای اتوبان» به عنوان نمونهای از ناکامی در این حوزه میپردازیم که اکران آن اخیرا آغاز شده و در جذب مخاطب موفق نبوده است. سپس به معرفی و بررسی ۸ فیلم و سریال برجسته جهانی میپردازیم که با رویکردهای متنوع و هوشمندانه، از تأثیرات شبکههای اجتماعی گرفته تا تاریکیهای فرهنگ دیجیتال را به تصویر کشیده و توانستهاند در این زمینه استانداردهایی ماندگار خلق کنند.
گوزنهای اتوبان؛ چگونه فرصت نقد فرهنگ دیجیتال را هدر دهیم؟!
فیلم «گوزنهای اتوبان» به کارگردانی ابوالفضل صفاری، با انتخاب سوژهای بهروز و ظاهراً انتقادی، قصد دارد تأثیرات مخرب فرهنگ اینفلوئنسری و فضای مجازی بر روابط انسانی و ساختار اجتماعی ایران معاصر را به چالش بکشد اما به نظر نمیرسد در این زمینه چندان موفق باشد. داستان حول محور عابس، پیک موتوری یک فستفودفروشی میچرخد که به طور اتفاقی در تعقیب و گریزی با یک اینفلوئنسر اینستاگرامی درگیر میشود.
ویدئوی این درگیری بهسرعت در فضای مجازی وایرال شده و عابس را به شهرتی ناخواسته میرساند. در این میان رامین، کارگردانی که محتوای صفحات اینفلوئنسرها را تولید میکند، به عابس و همسرش صبا پیشنهاد همکاری برای تولید محتوا میدهد.
این پیشنهاد، زندگی روزمره و ساده این زوج را به سوی تجربهای پرزرقوبرق از شهرت و ثروت سوق میدهد اما بهتدریج این تحول به تلاطم، سردی و فروپاشی پیوندهای عاطفیشان منجر میشود. فیلم با یک پایانبندی مبهم، ناتمام و فاقد وضوح دراماتیک به پایان میرسد که نهتنها گرههای روایی را باز نمیکند، بلکه مخاطب را در خلأ معنایی رها میسازد.
ایده محوری فیلم، یعنی نقد تأثیرات افسارگسیخته شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی، تضاد طبقاتی و بحرانهای نسلی، پتانسیلی قابلتوجه برای خلق اثری تأثیرگذار داشت اما «گوزنهای اتوبان» در تبدیل این ایده به روایتی منسجم و عمیق بهکلی ناکام است. فیلمنامه، فاقد عمق تحلیلی لازم برای کاوش در پیچیدگیهای روانشـــــــناختی و جامعهشناختی سوژه است و به جای ارائه دیدگاهی نوآورانه، به تکرار کلیشههای آشنایی چون تضاد فقر و ثروت یا نمایش اغراقآمیز سبک زندگی اینفلوئنسرها اکتفا میکند.
ایده محوری فیلم، یعنی نقد تأثیرات افسارگسیخته شبکههای اجتماعی بر روابط انسانی، تضاد طبقاتی و بحرانهای نسلی، پتانسیلی قابلتوجه برای خلق اثری تأثیرگذار داشت اما «گوزنهای اتوبان» در تبدیل این ایده به روایتی منسجم و عمیق بهکلی ناکام است. فیلمنامه، فاقد عمق تحلیلی لازم برای کاوش در پیچیدگیهای روانشـــــــناختی و جامعهشناختی سوژه است و به جای ارائه دیدگاهی نوآورانه، به تکرار کلیشههای آشنایی چون تضاد فقر و ثروت یا نمایش اغراقآمیز سبک زندگی اینفلوئنسرها اکتفا میکند.
شخصیتها در حد تیپهای یکبعدی باقی میمانند: عابس به عنوان کارگری گرفتار در چرخه روزمرگی، صبا به عنوان همسری وسوسهشده توسط شهرت و رامین به عنوان نمادی از فرصتطلبی در زیستبوم دیجیتال، هیچکدام از سطح به عمق نمیرسند و فاقد پیچیدگی لازم برای ایجاد همذاتپنداری یا تأملاندیشی در مخاطب هستند.
این فقدان عمق در شخصیتپردازی، همراه با فقر دراماتیک فیلمنامه، مانع آن میشود که تحولات زندگی عابس و صبا، از شوق اولیه شهرت تا فروپاشی رابطهشان، باورپذیر یا تأثیرگذار جلوه کند. روایت فیلم در لحظات ابتدایی با ریتمی پویا و تصاویری چشمنواز، نوید اثری جذاب میدهد اما این پویایی بهسرعت در پراکندگی روایی و فقدان منطق دراماتیک فرومیپاشد. سکانسهای تعقیب و گریز، که قرار بود موتور محرک داستان باشند، به دلیل نبود پیوستگی و انگیزههای دراماتیک متقن، به لحظاتی تصنعی و فاقد کارکرد بدل میشوند.
فیلم در به تصویر کشیدن تأثیرات مخرب فضای مجازی، به جای کندوکاو در ریشههای اجتماعی و روانشناختی معضلاتی چون اعتیاد به شهرت یا تخریب روابط انسانی، به نمایشهای کاریکاتوری و اغراقآمیز از اینفلوئنسرها و فرهنگ دیجیتال بسنده میکند. این رویکرد سطحی که فاقد هرگونه تحلیل ساختاریافته است، فیلم را از ارائه دیدگاهی عمیق درباره تأثیرات شبکههای اجتماعی بر جامعه ایرانی محروم میسازد. به عنوان مثال، تلاش فیلم برای اشاره به تضاد طبقاتی یا بحرانهای نسلی، به دلیل فقدان پیکربندی دراماتیک مناسب، به شعارهایی کلیشهای و فاقد اثرگذاری تقلیل مییابد.
پایانبندی فیلم که مبهم و ناتمام است، نهتنها گرههای روایی را حل نمیکند، بلکه به دلیل نبود زیرساختهای روایی لازم، به تجربهای ناکام و خنثی بدل میشود. این پایانبندی که فاقد هرگونه وضوح دراماتیک یا پیوستگی مفهومی است، مخاطب را با پرسشهایی بیپاسخ و حس ناکامی عمیق رها میکند.
از منظر کارگردانی، صفاری در خلق برخی لحظات بصری موفق عمل کرده اما این جذابیتهای بصری در غیاب روایتی منسجم و محتوایی غنی، به پوستهای تهی بدل میشوند.
استفاده از نمادهایی چون «اتوبان» برای تصمیمهای شتابزده و «گوزنها» برای انسانهای بیپناه در زیستبوم دیجیتال، که ظاهراً قرار بود لایهای استعاری به فیلم بیفزاید، به دلیل فقدان پشتوانه دراماتیک، به عناصری تزئینی و شعاری تقلیل یافته است. افزون بر این، انتخابهای ناسازگار مانند استفاده از لوکیشنهای غیرضروری یا نمایشهای تبلیغاتی (مانند تأکید بیش از حد بر برندهای فستفود) به حس غیرواقعی بودن اثر دامن زده و تمرکز مخاطب را از مضمون اصلی منحرف میکند.
در مجموع، «گوزنهای اتوبان» با وجود بهرهمندی از سوژهای بهروز و پتانسیلی برای نقد فرهنگ دیجیتال و تأثیرات آن بر جامعه ایرانی، به دلیل فیلمنامهای ناپخته، روایتی سرگردان و ناتوانی در تعمیق مضامین، نهتنها در بازنمایی چالشهای پیچیده فضای مجازی ناکام میماند، بلکه به اثری تبدیل میشود که بیش از آنکه تأملبرانگیز یا روشنگرانه باشد، مخاطب را با حس سردرگمی و ناکامی تنها میگذارد. این فیلم، فرصتی از دست رفته در سینمای اجتماعی ایران است که ایدهای جذاب را در چنبره ضعفهای ساختاری و فقر محتوایی هدر میدهد.
Black Mirror (۲۰۱۱)
سریال آنتولوژی «آینه سیاه»، ساخته چارلی بروکر، یکی از پیشگامترین آثار در نقد فناوری و فضای مجازی است که هر اپیزود آن با داستانی مستقل، جنبهای از تأثیرات تاریک فناوریهای دیجیتال را کاوش میکند. اپیزودهایی مانند «Nosedive» (با بازی برایس دالاس هاوارد) بهطور خاص به فرهنگ امتیازدهی در شبکههای اجتماعی و فشار برای تأیید اجتماعی میپردازند،
در حالی که اپیزودهایی مانند «Hated in the Nation» (با بازی کلی مکدونالد) به تأثیرات منفی هشتگها و حملات آنلاین پرداختهاند. این سریال با بهرهگیری از بازیگرانی چون دنیل کالویا، جون هام و مایلی سایرس و کارگردانی اپیزودهای متنوع توسط کارگردانان برجسته، توانسته است روایتهایی دیستوپیایی و در عین حال واقعگرایانه خلق کند. «آینه سیاه» با تحلیلهای جامعهشنــــــاختی و روانشناختی عمیق، نشان میدهد که چگونه شبکههای اجتماعی میتوانند به ابزارهایی برای کنترل، انزوای اجتماعی و حتی خشونت تبدیل شوند. این سریال چندین جایزه امی، از جمله بهترین فیلم تلویزیونی و بهترین فیلمنامه، دریافت کرده و به دلیل نوآوری در روایت و نقد فناوری، مورد تحسین گسترده قرار گرفته است. موفقیت «آینه سیاه» در ترکیب داستانگویی خلاقانه با هشدارهایی درباره آینده دیجیتال، آن را به یکی از تأثیرگذارترین آثار در این حوزه تبدیل کرده است.
The Social Network (۲۰۱۰)
فیلم «شبکه اجتماعی» به کارگردانی دیوید فینچر و با فیلمنامهای درخشان از آرون سورکین، یکی از برجستهترین آثار سینمایی درباره ظهور شبکههای اجتماعی و تأثیرات عمیق آن بر روابط انسانی، اخلاقیات و ساختارهای اجتماعی است. این فیلم داستان مارک زاکربرگ (جسی آیزنبرگ) و تأسیس فیسبوک را روایت میکند اما فراتر از یک بیوگرافی ساده، به کاوش در تاریکیهای جاهطلبی، خیانت و پیامدهای فرهنگی شبکههای اجتماعی میپردازد.
بازیگرانی چون اندرو گارفیلد (در نقش ادواردو ساورین) و جاستین تیمبرلیک (در نقش شان پارکر) با اجراهای قدرتمند، به عمق دراماتیک فیلم میافزایند. «شبکه اجتماعی» با دیالوگهای تیز و ریتمی سریع، نشان میدهد که چگونه فیسبوک، به عنوان یک پلتفرم ارتباطی، نهتنها روابط شخصی را بازتعریف کرد، بلکه به ابزاری برای رقابت، حسادت و قدرتطلبی تبدیل شد.
فیلم با تمرکز بر تناقضات اخلاقی، مانند سوءاستفاده از دادهها و نقض حریم خصوصی، تصویری چندلایه از تأثیرات فضای مجازی ارائه میدهد. این اثر در سال ۲۰۱۱ برنده ۳ جایزه اسکار (بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین تدوین و بهترین موسیقی متن) شد و در ۸ رشته دیگر نامزد بود. همچنین جوایز متعددی از گلدنگلوب، بفتا و جشنوارههای دیگر دریافت کرد و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دهه ۲۰۱۰ شناخته میشود. «شبکه اجتماعی» با ترکیب کارگردانی استادانه، فیلمنامهای هوشمندانه و مضمونی عمیق، استانداردی برای نقد فرهنگ دیجیتال در سینما ارائه کرده است.
The Circle (۲۰۱۷)
فیلم «دایره»، به کارگردانی جیمز پونسولت و اقتباس از رمان دیو اگرز، داستان کارمندی جوان (اما واتسون) را روایت میکند که در یک شرکت فناوری خیالی به نام «دایره» مشغول به کار میشود.
این شرکت با شعار شفافیت و ارتباط جهانی، به نظارت و کنترل زندگی افراد نفوذ میکند. تام هنکس در نقش مدیر کاریزماتیک شرکت و جان بویگا در نقش یک کارمند معترض، به فیلم عمق میبخشند. «دایره» با تمرکز بر موضوعاتی چون از بین رفتن حریم خصوصی، فرهنگ نظارت دیجیتال و تأثیرات شبکههای اجتماعی بر هویت فردی، پرسشهای اخلاقی مهمی را مطرح میکند. اگرچه فیلم در اجرا به اندازه رمان عمیق نیست و برخی منتقدان آن را به سادهسازی انتقادات متهم کردهاند اما تصاویر بصری جذاب و مضمون جسورانهاش، آن را به اثری قابلتأمل تبدیل کرده است.
این فیلم در جشنوارههای مختلف مانند جشنواره فیلم تریبکا نمایش داده شد اما موفقیت تجاری یا جایزه قابل توجهی کسب نکرد. با این حال، «دایره» به دلیل طرح موضوعاتی مانند دادهکاوی و سلطه شرکتهای فناوری، همچنان در بحثهای مربوط به فضای مجازی مورد توجه است.
Eighth Grade (۲۰۱۸)
فیلم «کلاس هشتم» ساخته بو برنهام، داستان کایلا (السی فیشر)، یک دختر نوجوان را روایت میکند که در آخرین هفته کلاس هشتم، در تلاش برای یافتن هویت خود در دنیایی تحت سلطه شبکههای اجتماعی است. این فیلم با ظرافتی کمنظیر، فشارهای ناشی از اینستاگرام و یوتیوب بر نسل جوان را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه این پلتفرمها میتوانند به احساس ناامنی، اضطراب و مقایسه اجتماعی دامن بزنند.
جاش همیلتون در نقش پدر کایلا، نقشی مکمل اما تأثیرگذار ارائه میدهد. «کلاس هشتم» با روایتی صمیمی، کارگردانی حساس و فیلمبرداری واقعی، موفق میشود تأثیرات عاطفی و روانشناختی فضای مجازی را به شکلی ملموس بازنمایی کند.
این فیلم در جشنواره ساندنس ۲۰۱۸ مورد تحسین قرار گرفت و جوایزی مانند جایزه بهترین کارگردانی اول از انجمن کارگردانان آمریکا و جایزه بهترین فیلم از انجمن منتقدان فیلم بوستون را دریافت کرد. موفقیت «کلاس هشتم» در به تصویر کشیدن تجربه زیسته نسل دیجیتال، آن را به یکی از آثار برجسته در این حوزه تبدیل کرده است.
Searching (۲۰۱۸)
فیلم «جستوجو» به کارگردانی آنیش چاگانتی، یک تریلر نوآورانه است که داستان آن کاملاً از طریق صفحهنمایشهای دیجیتال (مانند لپتاپ و گوشی) روایت میشود. جان چو در نقش پدری بازی میکند که به دنبال دختر گمشدهاش (میشل لا) میگردد و از طریق شبکههای اجتماعی و ردپاهای دیجیتال، او سرنخهایی پیدا میکند. این فیلم نشان میدهد چگونه فضای مجازی میتواند هم ابزاری برای کشف حقیقت باشد و هم فضایی برای فریب و پنهانکاری.
«جستوجو» با سبک بصری منحصربهفرد و روایتی پرتعلیق، به تأثیرات دوگانه شبکههای اجتماعی میپردازد. این فیلم در جشنواره ساندنس ۲۰۱۸ جایزه تماشاگران را برد و به دلیل نوآوری در فرم و داستانگویی، مورد تحسین قرار گرفت. موفقیت تجاری و انتقادی «جستوجو» نشاندهنده توانایی سینما در استفاده از فرمهای جدید برای نقد فناوری است.
Ingrid Goes West (۲۰۱۷)
فیلم «اینگرید به غرب میرود» ساخته مت اسپایسر، داستان اینگرید (اوبری پلازا) را روایت میکند که به دلیل وسواس با یک اینفلوئنسر اینستاگرامی (الیزابت اولسن)، زندگی خود را به آشوب میکشد. این کمدی سیاه با طنزی گزنده به اعتیاد به شبکههای اجتماعی، تمنای تأیید اجتماعی و پوچی پشت زندگیهای ظاهراً کامل اینفلوئنسرها میپردازد.
فیلم با روایتی روان و نقدی تیز، موفق میشود تاریکیهای فرهنگ دیجیتال را به شکلی سرگرمکننده و تأملبرانگیز نشان دهد. «اینگرید به غرب میرود» در جشنواره ساندنس ۲۰۱۷ جایزه بهترین فیلمنامه را دریافت کرد و مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این فیلم با ترکیب طنز و تراژدی، یکی از بهترین نمونههای نقد فرهنگ اینفلوئنسری است.
The Truman Show (۱۹۹۸)
فیلم «نمایش ترومن» به کارگردانی پیتر ویر، با بازی جیم کری در نقش ترومن بربنک، اگرچه پیش از ظهور شبکههای اجتماعی مدرن ساخته شد اما به شکلی پیشگویانه به فرهنگ نظارت و نمایش زندگی در برابر مخاطبان پرداخت. لورا لینی و اد هریس در نقشهای مکمل، به عمق دراماتیک فیلم میافزایند. داستان ترومن، که زندگیاش به صورت ناخواسته در یک برنامه تلویزیونی پخش میشود، به مسائل امروزی مانند از دست رفتن حریم خصوصی در فضای مجازی اشاره دارد.
این فیلم با عمق فلسفی و روایت قدرتمند، یکی از نخستین آثاری است که به نقد فرهنگ دیده شدن پرداخته است. «نمایش ترومن» نامزد ۳ جایزه اسکار (بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مکمل) شد و جوایز متعددی از گلدنگلوب و بفتا دریافت کرد. تأثیر ماندگار این فیلم در بحثهای مربوط به فضای مجازی، آن را به اثری کلاسیک تبدیل کرده است.
Don’t Look Up (۲۰۲۱)
فیلم «به بالا نگاه نکن»، به کارگردانی آدام مککی، با بازی لئوناردو دیکاپریو، جنیفر لارنس و مریل استریپ، اگرچه در ظاهر درباره یک فاجعه زیستمحیطی است اما نقدی تند و تیز بر فرهنگ رسانههای اجتماعی و تأثیر آن بر مدیریت بحران ارائه میدهد. این فیلم نشان میدهد که چگونه شبکههای اجتماعی با پراکندن اطلاعات نادرست و اولویت دادن به سرگرمی بر حقیقت، به بیعملی و سردرگمی اجتماعی دامن میزنند.
با طنزی گزنده و بازیگرانی چون جونا هیل و تیموتی شالامی، «به بالا نگاه نکن» به یکی از آثار برجسته در نقد تأثیرات منفی فضای مجازی تبدیل شد. این فیلم نامزد ۴ جایزه اسکار، از جمله بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه شد و در جشنوارههای مختلف مورد توجه قرار گرفت. موفقیت این فیلم در ترکیب طنز و نقد اجتماعی، آن را به اثری تأثیرگذار در این حوزه تبدیل کرده است.
ترامپ به نتانیاهو: چرا اینقدر منفی هستی؟ طرح صلح غزه یک پیروزی است!

مقامات آمریکایی میگویند رئیسجمهور این کشور گفتوگوی پر بحث و جدلی و با نخستوزیر رژیم صهیونیستی داشته است که واکنش مورد انتظار را دریافت نکرده اما در نهایت، طرفین برای پیشبرد این طرح همسو شدند.
به گزارش مشرق، یک مقام آمریکایی میگوید پس از «بله مشروط» جنبش حماس در جمعه گذشته به طرح صلح «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا، ترامپ با «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی گفتوگویی تلفنی درباره این موضوع داشت که از نظر او خبر خوبی محسوب میشد.
به گفته این منبع مطلع، نتانیاهو احساس متفاوتی داشت و «به ترامپ گفت که این چیزی نیست که نیازی به خوشحالی داشته باشد و هیچ اهمیتی ندارد.»
طبق گزارش آکسیوس، ترامپ پاسخ تندی به او داده و گفت: «نمیفهمم چرا همیشه تا این حد منفی هستی؟! این یک پیروزی است؛ بپذیرش.»
مقام آمریکایی دیگری که در جریان این تماس قرار داشته است، میگوید این گفتوگو نشان میدهد که ترامپ تا چه اندازه مصمم است در برابر شروط و ملاحظات نتانیاهو پافشاری و او را متقاعد کند که در صورت موافقت حماس با یک توافق به جنگ پایان دهد.
حماس در پاسخ رسمی خود به پیشنهاد ترامپ گفت که آماده است در ازای پایان یافتن جنگ و خروج کامل نیروهای رژیم صهیونیستی از غزه، تمامی اسرای باقیمانده در این منطقه را بازگرداند. اما این گروه خواستار مذاکره درباره بسیاری از جزئیات این طرح شده است.
یک مقام اسرائیلی به آکسیوس گفته است نتانیاهو در گفتوگوهای غیرعلنی روز جمعه تاکید کرد که او پاسخ حماس را رد کردن طرح ترامپ میداند. به گفته این مقام اسرائیلی، نتانیاهو گفته است که میخواهد با آمریکا درباره پاسخ آن هماهنگیهایی انجام دهد تا از این روایت که حماس پاسخ مثبت داده است، جلوگیری شود.
به گفته یک مقام ارشد آمریکایی، اگرچه روحیه ترامپ بسیار متفاوت بوده است اما او نگران بوده است که حماس بیدرنگ این طرح را رد کند و پاسخ واقعی حماس را سرآغاز یک توافق دانسته است.
سفر اخیر «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی به کاخ سفید
ترامپ انتظار واکنش سرد نتانیاهو را نداشت
دو مقام آمریکایی به آکسیوس گفتند زمانی که ترامپ با نتانیاهو تماس گرفت، انتظار نداشت که نخستوزیر اسرائیل چنین واکنش سردی نشان بدهد که نتیجه آن واکنش تند رئیسجمهور آمریکا بود.
ترامپ همچنین درباره این تماس روز شنبه با آکسیوس گفتوگویی داشته و اشاره کرده بود که او به نتانیاهو گفته است این برای او «فرصت پیروزی» است و نتانیاهو در نهایت با او همراه شده است.
ترامپ گفت: او مشکلی با آن(پاسخ حماس) نداشت. حتما باید با این موضوع کنار بیاید؛ انتخاب دیگری ندارد. با وجود من، باید کنار آمد.
رئیسجمهور آمریکا مدت کوتاهی پس از تماس با نتانیاهو بیانیهای صادر کرده و از رژیم صهیونیستی خواست که حملات به غزه را متوقف کند. نتانیاهو سه ساعت بعد دستور آن را صادر کرد.
دستیاران نتانیاهو روز شنبه اشاره کردند که او و رئیسجمهور آمریکا کاملا همسو بودهاند. نتانیاهو در پیامی ویدیویی از ترامپ تمجید کرده و به برخی از اظهارات اخیر ترامپ که با آنها موافقت کرده است، اشاره کرد.
یک مقام آمریکایی گفت که فضای گفتوگوی روز جمعه آنها پر بحث و جدل بود که موجب آزردگی ترامپ شد.
هر دو مقام آمریکایی تاکید کردن که بهرغم گفتوگوهای «تند و قاطعانه»، نتانیاهو و ترامپ بالاخره توافق کردند.
یکی از این دو مقام گفت: رئیسجمهور ترامپ در نهایت خواستار صلح است و این بیشتر از هر چیز دیگری حائز اهمیت است. دولت اکنون در حال همکاری تنگاتنگ با اسرائیل برای تحقق آن است.
بمباران غزه در طرح «اشغال کامل» این منطقه، سپتامبر ۲۰۲۵
تلاش ترامپ برای واداشتن طرفین به صلح
رسانه آمریکایی نوشت: ترامپ روز شنبه به ترغیب دو طرف به سمت یک توافق ادامه داد. او در پیامی علنی به حماس هشدار داد که از هیچ گونه تاکتیک وقتکشی استفاده نکند. ترامپ تاکید کرد که اگر حماس به سمت آزادی اسرا نرود، توافقی در کار نخواهد بود.
رئیسجمهور آمریکا همچنین توانست رژیم صهیونیستی را به موافقت با نقشه بروزرسانیشده خروج اولیه نیروهای اشغالگر از بخشهایی از غزه وادارد.
قرار است روز دوشنبه(فردا) مذاکرات غیرمستقیم میان حماس و رژیم صهیونیستی در مصر آغاز شود. «استیو ویتکاف» و «جرد کوشنر» فرستادگان ترامپ قرار است در مذاکرات برای نهایی ساختن توافق طی این هفته مشارکت کنند.
اظهارات الجولانی درباره برگزاری انتخابات پارلمانی سوریه

در سایه برگزاری اولین انتخابات پارلمانی، رئیس موقت سوریه اعلام کرد: بسیاری از قوانین معلق در سوریه نیازمند رأیگیری هستند.
به گزارش مشرق، «ابومحمد الجولانی» معروف به «احمد الشرع»، سرکرده گروه تحریر الشام و رئیس موقت سوریه امروز (یکشنبه) تاکید کرد که سوریه در عرض چند ماه توانسته است فرآیند انتخاباتی را متناسب با شرایط کنونی سازماندهی کند.
بر اساس گزارش خبرگزاری رسمی سوریه (سانا)، الشرع در جریان بازدید از مرکز کتابخانه ملی دمشق، بر اهمیت این لحظه تاریخی برای همه سوریها در بازسازی سوریه تاکید کرد.
وی افزود: بسیاری از قوانین معلق وجود دارند که نیاز به رأیگیری دارند تا چرخههای ساخت و ساز و شکوفایی به حرکت درآیند.
احمد الشرع همچنین تاکید کرد که پیگیری دولت برای تضمین شفافیت و پاسخگویی ادامه خواهد داشت.
«ابومحمد الجولانی» که با نام جدید «احمد الشرع شناخته میشود، در ادامه تصریح کرد: بازسازی سوریه یک مسؤولیت جمعی است که مشارکت همه سوریها را میطلبد.
امروز یکشنبه، برای اولین بار پس از برکناری بشار اسد، رئیس جمهور سابق، انتخابات پارلمانی در سوریه برگزار شده است.
هیئتهای رأیدهنده ۱۴۰ نماینده از مجموع ۲۱۰ عضو پارلمان را انتخاب خواهند کرد، در حالیکه رئیس موقت ۷۰ نماینده را منصوب خواهد کرد.
در اوت ۲۰۲۵، در پی تشدید تنشها در استان جنوبی سویداء، احمد الشرع تصمیم به تأخیر انتخابات گرفت که قرار بود در ۱۵ سپتامبر گذشته برگزار شود.
انتخابات پارلمانی قبلی در سوریه در ۱۵ ژوئیه ۲۰۲۴ در دوران ریاست جمهوری بشار اسد برگزار شد.
فیلم/ حرم امام رضا(ع)؛ ۵۰ سال پیش

با هوش مصنوعی پردههای تاریخ کنار رفتند و نوای مرحوم ماهرخسار، دوباره فضای حرم را زنده کرده است، در این فیلم تصاویری از حرم امام رضا(ع) در پنجاه سال پیش را مشاهده می کنید.
دریافت
6 MB
ابتکار عمل چینی ها درباره مزارع خورشیدی+ فیلم
به گزارش مشرق،کانال تلگرامی پایش آمریکا ویدئویی از ابتکار عمل چینی ها درباره مزارع خورشیدی منتشر کرد و در توضیحات آن نوشت:
چین مزارع خورشیدی را روی آب قرار میدهد. چون زمین برای غذاست.
چین یک نیروگاه خورشیدی شناور به اندازه یک گیگاوات در نزدیکی شاندونگ راهاندازی کرد. تصور کنید: ۱۲۰۰ هکتار پنل روی آب، مزارع ماهیپروری در زیر آن، و برق در بالای آن.
منطق آن سرراست و ساده است: زمینهای کشاورزی مردم را سیر میکند، دریاچهها برق تولید میکنند.
آرایههای شناور همچنین خنکتر میمانند (کارآمدتر)، از درگیریهای بر سر زمین اجتناب میکنند و به عنوان مراکز آبزیپروری دوگانه عمل میکنند.
منتقدان نگران شوکهای اکوسیستمی و مبارزه با زنگزدگی در برابر آب شور هستند، اما پکن منتظر کمال نمیماند… فقط بزرگتر، سریعتر، اول.
چین فقط به دنبال انرژی سبز نیست. آن در حال بازنویسی نقشه است: غذا روی زمین، برق روی آب.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.
گروسی: گزارش من دلیلی برای جنگ علیه ایران نبود

مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفته است: گزارش من به صراحت اعلام کرد که ایران برنامهای برای ساخت تسلیحات هستهای ندارد. پس اگر کسی فکر کند این گزارش دلیلی برای جنگ بود، اشتباه میکند.
به گزارش مشرق، «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی روز جمعه مهمان ویدئویی «بنیاد نوآوری برای توسعه»، نهاد مستقر در کلمبیا بود که بخشی از پرسش و پاسخ مجری برنامه با او، به موضوع ایران اختصاص داشت.
«آندرس روخِلِس» مجری این برنامه از گروسی پرسید: «در مورد ایران، اخیراً این کشور انتقادات شدیدی از شما داشته و درها را به روی آژانس بسته است. آیا امیدی برای بازگشت شما به ایران وجود دارد؟» که او گفت: «بله، قطعاً. ما این موضوع را بسیار جدی گرفتهایم. اخیرا و پس از مذاکرات طولانی، بازرسان آژانس به ایران بازگشتند و آنها به عنوان اولین گام در ازسرگیری بازرسیها به رآکتور بوشهر رفتند. اما هنوز باید مجموعهای از روشها و اقدامات فنی را توافق کنیم تا بتوانیم به همه سایتها، از جمله آنهایی که در حملات آسیب دیدهاند، دسترسی داشته باشیم، چون هنوز مواد هستهای در زیر آوارهای این سایتها وجود دارد و این مواد همچنان مورد توجه جامعه بینالمللی هستند. ما در حال بازسازی این ارتباطات هستیم که به دلیل حملات قطع شده بود.»
این در حالی است که «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران امروز و درباره توافق ایران و آژانس در قاهره گفت: «ما توافقی با آژانس امضا کردیم درباره شکل جدید همکاریهای بین ایران و آژانس و دلیل آن هم کاملاً روشن بود. با توجه به تغییرات میدانی که صورت گرفته و حملهای که به تأسیسات ما انجام شد، همکاری با آژانس مانند گذشته نمیتوانست ادامه یابد. بهدلیل تهدیدات امنیتی، نگرانیهای امنیتی و ایمنی موجود، قطعاً لازم بود یک چارچوب جدید برای همکاری تعریف شود.»
این دیپلمات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران افزود: «آژانس نیز با این موضوع موافق بود و پذیرفت که به چارچوب جدیدی نیاز است. چندین دور مذاکره میان ایران و آژانس صورت گرفت و در نهایت این گفتوگوها در قاهره به نتیجه رسید و توافق قاهره امضا شد. با این حال، اکنون توافق قاهره دیگر نمیتواند مبنای همکاری ما با آژانس باشد و تصمیم ایران در خصوص تداوم همکاریها با آژانس اعلام خواهد شد. همانطور که پس از امضای توافق در قاهره هم گفتم، اجرای اسنپبک همه شرایط را تغییر داده و ما با وضعیت جدیدی روبهرو هستیم. همانگونه که حمله نظامی شرایط را تغییر داد، اکنون نیز تصمیمات جدیدی باید اتخاذ شود. از نظر من، توافق قاهره دیگر برای وضعیت موجود کارایی ندارد.»
عراقچی در نشست با سفرا و روسای نمایندگی خارجی مقیم تهران
حملات نظامی ممکن است اثری کوتاهمدت داشته باشند
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به سوالی درباره اینکه «پیام شما به ایران چیست؟»، گفت: «همیشه باید به گفتوگو اعتماد کنیم. حتی تهدیدات شخصی علیه من وجود داشته اما من باور دارم که باید به مسیر دیپلماتیک پایبند باشیم. برای من، برای ایران و برای کسانی که به ایران حمله کردند، کاملاً روشن است که راهحل پایدار و دائمی برای وضعیت برنامه هستهای ایران فقط از طریق دیپلماسی ممکن است.»
گروسی با اعتراف به این موضوع که حملات نظامی باعث از بینرفتن برنامه هستهای ایران نخواهد شد، تصریح کرد: «حملات نظامی ممکن است اثری کوتاهمدت داشته باشند، اما واقعیت این است که تواناییهای فنی و فناوری وجود دارند و آنچه تخریب شده میتواند بازسازی شود، البته شاید با روحیه انتقامجویی. بنابراین، من همیشه به همه طرفها یادآوری میکنم که راهحل پایدار باید نوعی توافق باشد؛ توافقی که اعتماد ازدسترفته را بازگرداند.»
گزارشهای ما صرفاً وضعیت برنامه هستهای ایران را بازگو کردند
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی در پاسخ به این سوال که «برخی منتقدان میگویند آژانس بیطرف نبوده است»، گفت: «من همیشه با انتقادات روبهرو میشوم و نباید از انتقاد ترسید، حتی اگر به نظر من اشتباه باشد. گفته شده که گزارشهای آژانس نوعی چراغ سبز برای حملات نظامی بودند، که کاملاً از حقیقت به دور است.»
او با ادعای اینکه «گزارشهای آژانس واقعیت را نشان میدهند»، گفت: «گزارشهای ما صرفاً وضعیت برنامه هستهای ایران را بازگو کردند، بدون هیچ نکته جدید یا شگفتانگیزی که توجیهکننده اقدام نظامی باشد. حتی در مورد ساخت تسلیحات هستهای، گزارش من به صراحت اعلام کرد که ایران در آن زمان و حتی اکنون، برنامهای برای ساخت تسلیحات هستهای ندارد. پس اگر کسی فکر کند این گزارش دلیلی برای جنگ بود، کاملاً اشتباه میکند.»
رئیس دیدبان هستهای سازمان ملل متحد در ادامه مدعی شد: «مشکل این است که پیدا کردن یک سپر بلا در یک سازمان بینالمللی که وظیفه بازرسی و نظارت دارد، آسانتر از سرزنش مسئول واقعی، یعنی طرف مقابل است.»
گروسی در کنفرانس عمومی آژانس
دیپلماسی باید راههای مناسب را پیدا کند
او همچنین گفت: «در مورد اوکراین و روسیه هم همینطور بوده است. گاهی ما را متهم کردهاند که به صراحت نگفتهایم چه کسی حمله میکند یا چه کسی مسئول است. من همیشه میگویم، ما گناه را نام میبریم و توضیح میدهیم اما گناهکار را نه، چون باید با آن فرد کار کنیم تا راهحلی پیدا کنیم. اگر به من میگفتند باید بگویم رئیسجمهور پوتین فلان است، میگفتم؛ اما فردا باید با او بنشینم و مذاکره کنم.»
گروسی در پایان تاکید کرد: «دیپلماسی باید راهها و زبانهای مناسب را پیدا کند تا خودش را به عنوان میانجی حذف نکند.»